براي رشد
فرايند ديني، وجود افرادي خاص كه نگرش واقعي به نظام سياست و حكومت
اسلامي دارند و ايمان و باور حقيقي در وجودشان موج ميزند مهم است. دورهي
بعد از دفاع مقدس، دورهي تكميل فرهنگ و جامعه بوده است و از اين جهت
مرحلهي مهمي ميباشد و همانند جنگ بايد در صحنه حضور داشت؛ چون دشمن از
تمام نقاط ضعف وارد ميشود و ما بايد هميشه آماده باشيم و بيشتر به عمل و
صداقت توجه نماييم تا سخن و شعار؛ اگرچه آن نيز ضرورت دارد.
راهكار
اصلي اين امر همگامي تشكّلهاي صحيح و سالم ديني است كه تحت نظارت و
تربيت افراد سالم، صالح و توانمند قرار ميگيرد. البته، بايد راه را براي نفوذ بيگانگان بست و از آسيب
نفوذ، تخريب و ضربهپذيري پيشگيري لازم را نمود، هرچند لازم است تنگنظري
و سختگيري بر مخالفان را روا نداشت.
بسط
نفوذ معنوي
اصل حكومت
اسلامي بر اساس ولايت فقيه است و اين اصل از دو راه آسيب ميبيند:
نخست ـ
دشمنان معاندي كه به آن باور ندارند؛
دوم ـ
دفاع نادرست و سوء استفاده از ولايت فقيه.
ولايت
فقيه مبتني بر قانون اساسي است و بايد در جامعه نقش مهم و نماياني داشته
باشد. نتيجه اين كه لازم است پاسخ نقدها و خردهكيريهاي معاندان، عالمانه
و دقيق داده شود و از سوء استفادهي شخصي از ولايت فقيه پرهيز گردد. حضور
نيروهاي اصيل و مؤمن در متن انقلاب الزامي است و نبايد فرزندان انقلاب را
با حرفهاي بيمورد از صحنه خارج ساخت.
نقش بازوي
تواناي انقلاب و نظام؛ يعني سپاه اين است كه سياستزده نشود و وظيفهي
دفاعي و امنيتي خويش را تحت شعاع سياسي كاري قرار ندهد و فرماندهان نيز
زير دستان خويش را بر انجام اهداف حزبي و خطي فرمان ندهند.
انقلاب را
رهبري قوي و جانفشاني و اتكال بر خداوند به پيروزي رساند. جنگ تمام نشده
است و هنوز رهبري و حكومت ولايت فقيه جان فشادن و بسيجي بودن را ميطلبد.
اهميت
نيرويهاي مؤمن
مؤمنان به
انقلاب بايد در همه جا حضور داشته باشند و تنها در يك نهاد يا مجموعه نگنجند.
جاذبه و دافعه داشته و جذب نيروهاي خودي و دفع دشمنان و معاندان انقلاب
را تمام شده نميپندارند. امور را مورد دقت و بررسي قرار دهند و از آن عبرت
گيرند. مردم، انقلاب و نظام را مورد اهميّت قرار دهند و به دنبال پست،
احترام، درجه، مقام و سهم نباشندو به طور خلاصه ميتوان مهمترين وظايف
نيروهاي انقلابي را در جهت نهادينه ساختن آرمانهاي ديني چنين بر شمرد:
الف ـ
شخصيت پرستي، حب، بغض، دشمني، دوستي، شكست، پيروزي، جناح بندي و ديگر
امور مانند آن را از خود دور سازن كه اين امور باعث ايستايي نهضت ديني ميشود.
ب ـ تعهد
به قانون. بايد به انجام امور قانوني و رأي مردم تعهد داشته باشند و بر
اساس قانون عمل كنند و تعبد و عمل به شريعت، حفظ وحدت، بسط قانونگرايي
و شايسته سالاري را از كارهاي اساسي و مهم خود بدانند.
ج ـ ترميم
آسيبها. تمام اصول، مفاهيم، واقعيتها و ارزشهاي خويش را دريابند و از آن،
آيندهي مستحكمي بسازند. تورم و افزايش قيمتها، اسراف، درآمد كم، جمعيت
زياد و جوان، ضعف مديريت، فساد و كمكاري همه و همه با كار زياد و برنامهريزي
قابل ترميم است. با عزم و ارادهي آهنين و تعهد جدي از اسراف جلوگيري شود
و بهينهسازي و كارآمد كردن نيروها و امكانات، نهادينه كردن انضباط و وجدان
كاري، ثبات سياسي، اجتماعي، رفتاري و اقتصادي بهطور جدي اجرا شود.