درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی


طبقات‌ روحانيّت

بر اساس‌ واقعيّت‌هاي‌ موجود جامعه‌ي‌ ما، به‌ طور كلي‌ مي‌توان‌ افرادي‌ كه‌ به‌ نوعي‌ از روحانيت‌ شمرده‌ مي‌شوند و مردم‌ را با صبغه‌ي‌ دين‌ مخاطب‌ قرار مي‌دهند، به‌ چند دسته‌ تقسيم‌ نمود:

1ـ روضه‌خوانان‌ و مداحان‌

روضه‌ خوانان‌ و مدّاحان‌ و قاريان‌ قرآن‌ كه‌ در بسياري‌ از مواقع‌ كار عالمان‌ را انجام‌ مي‌دهند؛ هرچند اهليّت‌ اين‌ كار را ندارند؛ چرا كه‌ در اساس‌، افرادي‌ حوزوي‌ و درس‌خوانده‌ نيستند و هيچ‌گونه‌ آگاهي‌ در اين‌ زمينه‌ ندارند و تنها مردم‌ را با امور واهي‌ و شكلي‌ سرگرم‌ مي‌كنند. اين‌ گروه‌، خود دسته‌هاي‌ مختلفي‌ هستند، به‌طوري‌ كه‌ دسته‌اي‌ از آن‌ها اگر بازپروري‌ شوند، مي‌توانند به‌ نوعي‌ مفيد و مؤثّر باشند، ولي‌ متأسفانه‌، بسياري‌ از آنان‌ بي‌ اثر، نامناسب‌ و يا زيان‌بار هستند.

2ـ آخوندهاي‌ ابتدايي‌

اين‌ گروه‌ را كساني‌ تشكيل‌ مي‌دهند كه‌ وارد حوزه‌ها شده‌ و چند سالي‌ در ميان‌ اهل‌ علم‌ بوده‌ و به‌نوعي‌ خود را به‌ دانش‌ و بحث‌ مشغول‌ داشته‌اند، ولي‌ كشش‌ چنداني‌ براي‌ خواندن‌ درس‌ نداشته‌اند و يا با موانعي‌ روبه‌رو شده‌ و به‌ ميان‌ مردم‌ برگشته‌اند و در كسوت‌ روضه‌خوان‌ يا امامت‌ جماعت‌ مساجد باقي‌ مانده‌اند.

اين‌ گروه‌، اگرچه‌ بهره‌اي‌ آن‌ چناني‌ از علم‌ نبسته‌اند، از دسته‌ي‌ نخست‌ بيش‌تر و بهتر هستند و كارآيي‌ آنان‌ در ميان‌ مردم‌ بيش‌تر است‌؛ اگرچه‌ مي‌توانند مشكلات‌ فراواني‌؛ به‌ويژه‌ براي‌ قشر فرهنگي‌ داشته‌ باشند؛ زيرا گفته‌ها و برخورد آنان‌ ممكن‌ است‌ در بسياري‌ از مواقع‌ نسبت‌ به‌ بسياري‌ از افراد نامناسب‌ باشد و به‌جاي‌ هدايت‌، زيان‌ را نتيجه‌ دهد.

3ـ آخوندهاي‌ مدّعي‌

بسياري‌ از افراد حوزه‌ها مقدّماتي‌ از علوم‌ ابتدايي‌ و متوسّط‌ را به‌طور معمولي‌ و غير دقيق‌ و ناقص‌ خوانده‌اند؛ مانند: ادبيّات‌، منطق‌، روايات‌، قرآن‌، فقه‌ و اصول‌، تاريخ‌ و مقتل‌. آنان‌ كه‌ اين‌گونه‌ علوم‌ را كم‌ و بيش‌ دنبال‌ كرده‌ و از آن‌ها برداشت‌هايي‌ دارند؛ خواه‌ كساني‌ از اين‌ دسته‌ كه‌ در حوزه‌ها مي‌مانند يا آناني‌ كه‌ به‌ ميان‌ مردم‌ بر مي‌گردند، اگرچه‌ ممكن‌ است‌ برخوردهاي‌ مناسب‌ و عالمانه‌اي‌ با مردم‌ داشته‌ باشند، گه‌گاه‌ ادعاهاي‌ عجيب‌ و غريبي‌ دارند و مراتبي‌ كه‌ براي‌ خود قايلند، غير واقعي‌ بوده‌ و بسيار اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ زيان‌بار مي‌باشند.

افرادي‌ از اين‌ دسته‌ به‌ ميان‌ مردم‌ مي‌روند و به‌ تبليغ‌ و ارشاد مردم‌ مي‌پردازند، ولي‌ آن‌ دسته‌ كه‌ در حوزه‌ها مي‌مانند، نتيجه‌ و ثمره‌ي‌ چنداني‌ براي‌ حوزه‌ يا خود ندارند، بلكه‌ براي‌ حوزه‌ها زيان‌بار نيز خواهند بود؛ زيرا از يك‌ طرف‌، تحمّل‌ هزينه‌ي‌ آن‌ها به‌ دوش‌ حوزه‌ها سنگيني‌ مي‌كند و از طرف‌ ديگر، وجودشان‌ محيط‌ علمي‌ را به‌ بيكاري‌ و سرگرداني‌ آلوده‌ مي‌سازد كه‌ اين‌ مسأله‌ براي‌ طلاب‌ جوان‌ و نوآموز خطرناك‌ است‌ و دل‌زده‌ شدن‌ آنان‌ و بسياري‌ از مشكلات‌ ديگر را به‌ دنبال‌ دارد.

4ـ اهل‌ فضل‌

اين‌ گروه‌، آن‌ دسته‌ از اهل‌ علم‌ هستند كه‌ مي‌توان‌ آن‌ها را به‌ نوعي‌ اهل‌ فضل‌ دانست‌؛ يعني‌ افراد درس‌ خوانده‌اي‌ كه‌ درس‌ و بحث‌هايي‌ داشته‌اند و در كار منبر و مردم‌ هم‌ شركت‌ مي‌كنند و تا اندازه‌اي‌ محدود اهل‌ كتاب‌ و مطالعه‌ هستند.

اينان‌ رنگ‌ و رويي‌ از فضل‌ دارند و به‌طور مناسب‌ و معقول‌ در ميان‌ مردم‌ ظاهر مي‌شوند؛ اگرچه‌ اهل‌ تحقيق‌ و دقّت‌ نمي‌باشند و ادّعاي‌ آن‌ها بيش‌تر از زحمت‌ كشيدن‌ و تحقيق‌ آنان‌ است‌. اين‌ گروه‌ با آن‌كه‌ به‌ علم‌ و تحقيق‌ نزديك‌ هستند، مشكلات‌ علمي‌ فراواني‌ دارند كه‌ در پس‌ رفع‌ آن‌ نيستد يا مجال‌ آن‌ را نمي‌يابند.

5ـ مجتهدان‌

مجتهدان‌ كساني‌ هستند كه‌ در امر استنباط‌ شرعي‌ و احكام‌ فقهي‌ به‌ طور مرتّب‌ درس‌ خوانده‌ و استاد ديده‌اند و خود هم‌ اشتغالات‌ علمي‌ و درسي‌ داشته‌اند.

هرچند كسي‌ از ايشان‌ به‌ طور شرعي‌، تقليد و پيروي‌ نمي‌كند، خود به‌ طور مستقل‌ عمل‌ مي‌كنند و در مسايل‌ شرعي‌ از كسي‌ تقليد نمي‌كنند. البته‌، بعضي‌ از افراد اين‌ گروه‌ ممكن‌ است‌ با حفظ‌ اجتهاد، دل‌بستگي‌ علمي‌ نسبت‌ به‌ استاد خود و يا عالمي‌ داشته‌ باشند و يا در ميان‌ مردم‌ از موقعيّت‌ علمي‌ مناسبي‌ برخوردار گردند.

اين‌ اشخاص‌ مورد احترام‌ مردم‌ بوده‌، از موقعيّت‌ ارزشي‌ بالايي‌ برخوردارند و دسته‌اي‌ از اين‌ گروه‌، اهل‌ تحقيق‌، كوشش‌ و كار علمي‌ مي‌باشند.

6ـ مجتهدان‌ برتر

در ميان‌ مجتهدان‌، تعدادي‌ هستند كه‌ برترين‌ مراتب‌ علمي‌ را دارا مي‌شوند و چهره‌هاي‌ شاخص‌ علمي‌ و استوانه‌هاي‌ محكم‌ حوزه‌ به‌ حساب‌ مي‌آيند كه‌ از ميان‌ آن‌ها بعضي‌ به‌ مرتبه‌ي‌ «مرجعيّت‌» مي‌رسند و با تفاوت‌هاي‌ كم‌ و بيش‌ چنين‌ موقعيّتي‌ را مي‌يابند كه‌ مرجع‌ مراجعات‌ مردم‌ گردند.

مرجعيّت‌ سزاوار قوي‌ترين‌ مجتهد و لايق‌ترين‌ فرد مي‌باشد و اگر چنين‌ گزينش‌ يا انتخابي‌ به‌واقع‌ تحقّق‌ يابد، مي‌تواند بسياري‌ از مشكلات‌ ديني‌ و فكري‌ مردم‌ را برطرف‌ سازد.

البتّه‌، در يك‌ زمان‌، هر فرد مي‌تواند به‌ طور مختلف‌ در مسايل‌ متفاوت‌ يا يكسان‌ از مجتهدان‌ مورد نظر خود تقليد كند و تعدّد آن‌ها مشكلي‌ شرعي‌ يا عملي‌ پيش‌ نمي‌آورد، ولي‌ رهبر جامعه‌ي‌ اسلامي‌ در مواضع‌ قانوني‌ و شرعي‌، از ميان‌ اين‌ افراد برگزيده‌ مي‌شود تا جامعه‌ي‌ اسلامي‌ درگير تشتّت‌ و اختلاف‌ نگردد.

ولايت‌ فقيه‌

ولايت‌ فقيه‌ ـ كه‌ آن‌ را «نيابت‌ عامه‌» گويند ـ از شؤون‌ مهم‌ مجتهدان‌ و فقيهان‌ برجسته‌ مي‌باشد كه‌ آن‌ها در زمان‌ غيبت‌ به‌ اذن‌ عام‌ از جانب‌ حضرت‌ آقا امام‌ زمان‌(عجل‌ اللّه‌ تعالي‌ فرجه‌ الشريف‌) جهت‌ تصدّي‌ امور ديني‌ مردم‌ منصوب‌ گرديده‌اند.

تقسيمي‌ ديگر

آن‌چه‌ به‌ اين‌ شكل‌ و لباس‌ در جامعه‌ي‌ ما وجود دارد، از دسته‌هاي‌ اوّل‌ تا دانش‌ آموختگان‌ حوزه‌ها، به‌ طور كلّي‌، در نظر ما به‌ دو دسته‌ تقسيم‌ مي‌شوند: دسته‌ي‌ نخست‌، عالمان‌ و مجتهدان‌ هستند كه‌ شامل‌ فضلا، مجتهدان‌، اساتيد و مراجع‌ مي‌شود و ما به‌ اين‌ گروه‌ «طلبه‌» يا «عالم‌» مي‌گوييم‌ و دسته‌ي‌ دوّم‌ را تحت‌ عنوان‌ «آخوند» به‌ حساب‌ مي‌آوريم‌.

كساني‌ كه‌ در واقع‌ مورد اهتمام‌ دين‌ قرار گرفته‌ و از آنان‌ به‌ عظمت‌ ياد شده‌ است‌ و وراثت‌ ديني‌ را دارند، تنها دسته‌ي‌ نخست‌ هستند و ديگران‌ همچون‌ مردم‌ عادي‌ مي‌باشند كه‌ بايد خود را با گروه‌ اول‌ تطبيق‌ دهند وگرنه‌ كارهاي‌ آنان‌ اعتبار شرعي‌ ندارد.

حجّيّت‌ قول‌ و گفتار عالمان‌ و مجتهدان‌ (گروه‌ نخست‌) به‌طور كلي‌ مورد اهتمام‌ است‌، ولي‌ قول‌ دسته‌ي‌ دوم‌ از اهل‌ عمامه‌ ـ يعني‌ آخوندها ـ را نمي‌توان‌ به‌طور ابتدايي‌ و بدون‌ حصول‌ اطمينان‌ پذيرفت‌. به‌ عبارت‌ ديگر، اگر به‌ قول‌ آنان‌ عمل‌ شود، در صورت‌ خطا و اشتباه‌، هيچ‌گونه‌ عذر شرعي‌ براي‌ عمل‌ كننده‌ وجود ندارد؛ چرا كه‌ در گفتار دسته‌ي‌ دوم‌ مصونيّت‌ شرعي‌ وجود ندارد. بنابراين‌، بايد صحّت‌ قول‌ آن‌ها احراز شود، آن‌گاه‌ به‌ گفتارشان‌ عمل‌ گردد.

چندان‌ نبايد به‌ ادّعاهاي‌ افراد ترتيب‌ اثر داد؛ زيرا نمي‌تواند موقعيّت‌ اثباتي‌ در جهت‌ شناخت‌ واقعيّت‌ها داشت‌ و در بسياري‌ از مواقع‌، جنجال‌ها نقش‌ مؤثّري‌ پيدا مي‌كنند. بنابراين‌، نسبت‌ به‌ ادّعاهاي‌ افراد بايد اهتمام‌ و احتياط‌ كامل‌ اعمال‌ شود و صرف‌ ادّعا نبايد اساس‌ پذيرش‌ قرار گيرد و اين‌ امر خطير، وظيفه‌ي‌ مردم‌ و جامعه‌ را سنگين‌ مي‌نمايد و هوشياري‌ آن‌ها را مي‌طلبد.

بر اين‌ اساس‌، براي‌ شناسايي‌ افراد و درك‌ درست‌ موقعيّت‌ آن‌ها نمي‌توان‌ به‌ تعريف‌ و تمجيدهاي‌ اطرافيان‌ و مبلّغان‌ ايشان‌ اعتماد كرد و بايد احتياط‌ كامل‌ نمود؛ چرا كه‌ بسيار اتّفاق‌ مي‌افتد كه‌ بر اثر هياهو چهره‌هاي‌ دروغين‌ به‌خوبي‌ ساخته‌ مي‌شوند و به‌طور كامل‌ پذيرش‌ عمومي‌ مي‌يابند، بدون‌ آن‌ كه‌ شايستگي‌ و صلاحيتي‌ داشته‌ باشند.

چهره‌هاي‌ متقابل‌

در ميان‌ عالمان‌ و مجتهدان‌، چهره‌هاي‌ متقابل‌ يافت‌ مي‌شود؛ به‌ شكلي‌ كه‌ دسته‌اي‌ با وجود تمامي‌ صلاحيت‌ها و موقعيّت‌هاي‌ علمي‌، كناره‌گيري‌ را انتخاب‌ مي‌كنند و خود را از هياهو و تبليغ‌ دور مي‌دارند، در حالي‌ كه‌ دسته‌ي‌ ديگري‌ تمام‌ همّت‌ خود را در جهت‌ كسب‌ شهرت‌ و موقعيّت‌ مصروف‌ مي‌دارند و براي‌ تحقّق‌ اهداف‌ خود از هيچ‌ كوششي‌ دريغ‌ نمي‌كنند؛ به‌گونه‌اي‌ كه‌ بعضي‌ ممكن‌ است‌ از تمامي‌ راه‌هاي‌ خوب‌ و بد و زشت‌ و زيبا بهره‌ گيرند. در اين‌جا ـ همان‌طور كه‌ گفته‌ شد ـ مردم‌ بايد با بصيرت‌ و دقّت‌ هرچه‌ بيش‌تر در جهت‌ آگاهي‌ خود و جامعه‌ گام‌ بردارند و از چهره‌هاي‌ جنجالي‌ و عناصر بي‌محتوا و يا كم‌ محتوا دوري‌ جويند؛ چرا كه‌ در غير اين‌ صورت‌، شاهد جامعه‌اي‌ با انواع‌ مشكلات‌ مادي‌ و معنوي‌ خواهيم‌ بود و اين‌ امر نابساماني‌هاي‌ بس‌ بزرگي‌ را به‌ دنبال‌ خواهد داشت‌.

 

جهات‌ معنوي‌ و تأثير متقابل‌ كميّت‌ و كيفيّت‌

آن‌چه‌ تاكنون‌ دنبال‌ كرديم‌، موقعيّت‌ علمي‌ افراد حوزوي‌ ـ و يا اهل‌ عمامه‌ و آخوندها ـ بود و آن‌چه‌ اكنون‌ به‌طور خلاصه‌ بيان‌ مي‌شود، جهات‌ معنوي‌ و رابطه‌ي‌ كمّي‌ و كيفي‌ چهره‌هاي‌ حوزوي‌ است‌؛ چرا كه‌ جهات‌ معنوي‌، بعد از موقعيّت‌ علمي‌ شرط‌ اصلي‌ است‌ كه‌ همان‌ تقوا و عدالت‌ خاص‌ مي‌باشد. پس‌ بايد جهات‌ معنوي‌ و علمي‌، هر يك‌ به‌ طور كامل‌ و دقيق‌ مورد اهتمام‌ قرار گيرد؛ چرا كه‌ صرف‌ جهات‌ علمي‌ در پذيرش‌ آنان‌ كفايت‌ نمي‌كند.

درباره‌ي‌ كمّيّت‌ و كيفيّت‌ حوزويان‌ بايد گفت‌: رابطه‌ي‌ كيفي‌ و كمي‌ در اين‌ قشر به‌طور معكوس‌ مي‌باشد؛ يعني‌ هرچه‌ به‌سوي‌ فضل‌ و كمالات‌ بالاتر مي‌رويم‌، تعداد آن‌ها از نظر كمّي‌ پايين‌ مي‌آيد و هرچه‌ از كمالات‌ پايين‌تر مي‌آييم‌، افراد آن‌ها به‌ مراتب‌ بيش‌تر مي‌شود؛ به‌طوري‌ كه‌ مي‌توان‌ گفت‌: چهره‌هاي‌ درخشان‌ حوزه‌ها و جامعه‌ي‌ روحانيّت‌ در انغمار چينش‌ كمّي‌ مورد هجوم‌ و مزاحمت‌ و يا درگيري‌ و اهمال‌ قرار مي‌گيرند تا جايي‌ كه‌ حقيقت‌ و كيفيّت‌ مغلوب‌ كمّيّت‌ مي‌شود و در درون‌ خود ناسازگاري‌هاي‌ اساسي‌ پيدا مي‌نمايد و در برون‌ نيز آشفتگي‌هاي‌ خاص‌ را از خود نشان‌ مي‌دهد. مي‌توان‌ گفت‌: هرچند در حوزه‌ها چهره‌هايي‌ بسيار كمال‌ يافته‌ تربيت‌ مي‌شوند تا جايي‌ كه‌ بحق‌ لياقت‌ عنوان‌ «ورثة‌ الانبياء» را دارند، ولي‌ همين‌ حوزه‌ها داراي‌ نيروهاي‌ مردود فراواني‌ است‌ و انعكاس‌ كمّيّت‌ و كيفيّت‌ و دو قطبي‌ بودن‌ حوزه‌هاي‌ موجود، حرماني‌ بس‌ عظيم‌ را به‌ دنبال‌ دارد.

چهره‌هاي‌ حقيقي‌ ديگر

در تقسيم‌بندي‌ ديگري‌، چهره‌هاي‌ مقبول‌ حوزه‌ها را مي‌توان‌ به‌ سه‌ دسته‌ تقسيم‌ نمود:

دسته‌ي‌ نخست‌ عالمان‌ اهل‌ ظاهر؛ يعني‌ همان‌ هوشمنداني‌ هستند كه‌ نهايت‌ رشد آن‌ها اجتهاد، فقاهت‌ و به‌نوعي‌ تفسير و كلام‌ مي‌باشد؛

دسته‌ي‌ دوّم‌ عالماني‌ هستند كه‌ اضافه‌ بر طي‌ مدارج‌ ذكر شده‌، حكمت‌، فلسفه‌ و عرفان‌ را نيز به‌ طور متوسّط‌ يا كامل‌ طي‌ مي‌نمايند؛ به‌طوري‌ كه‌ از نوعي‌ مقام‌ جمعي‌ برخوردار هستند. اين‌ گروه‌ به‌ صورت‌ قهري‌ بهتر و سنجيده‌تر حركت‌ مي‌كنند و سخن‌ مي‌گويند؛ اگرچه‌ كم‌تر در مصدر امور واقع‌ مي‌شوند. آنان‌ هرچند ممكن‌ است‌ چندان‌ در گرو ظاهر يا ظاهرپردازي‌ نباشند، موفقيّت‌ آنان‌ از كمّيّت‌ چنداني‌ برخوردار نيست‌ و اخلاق‌ عمومي‌ حوزه‌ها امكان‌ رشد مناسبي‌ براي‌ آنان‌ ايجاب‌ نمي‌كند و تنها تعداد اندكي‌ مي‌توانند اين‌ گونه‌ طي‌ طريق‌ كنند.

دسته‌ي‌ سوّم‌ كساني‌ هستند كه‌ اضافه‌ بر طي‌ مدارج‌ پيشين‌، در علوم‌ و فنون‌ غير ظاهر ـ مانند علوم‌ غربيه‌ و يا حقايق‌ باطني‌ و امور ربوبي‌ ـ موفقيّت‌هاي‌ محدود يا گسترده‌اي‌ داشته‌اند كه‌ البتّه‌ راه‌يافتگان‌ به‌ اين‌ موفقيّت‌ها اندك‌ مي‌باشند؛ هرچند همان‌ افراد اندك‌ با بسياري‌ چهره‌هاي‌ ديگر برابري‌ مي‌كنند. اين‌ دسته‌ بحق‌ لياقت‌ عنوان‌ «مقام‌ جمعي‌» را دارا هستند و بر تمام‌ گروه‌هاي‌ پيشين‌ اشراف‌ و برتري‌ دارند؛ اگرچه‌ در ظاهر ممكن‌ است‌ مجالي‌ در جهت‌ عنوان‌ كسوت‌ و نفوذ در جمع‌ پيدا نكنند و يا بر اثر مشكلات‌، حوزه‌ها و مردم‌ به‌ دنبال‌ آنان‌ نباشند.

البته‌، ممكن‌ است‌ دسته‌اي‌ جهت‌ سوّم‌ را بدون‌ موفقيّت‌ در جهت‌ دوّم‌، و يا دسته‌اي‌ جهت‌ دوّم‌ را بدون‌ موفقيّت‌ در جهت‌ اوّل‌ به‌ نوعي‌ طي‌ نمايند؛ هرچند اين‌ سير و حركت‌، در جهاتي‌ كامل‌ و در جهاتي‌ ديگر ناقص‌ مي‌باشد.

اگر در حوزه‌ها به‌ راه‌يافتگان‌ اهتمام‌ شود و هر يك‌ به‌ نوعي‌ شايسته‌ در مقام‌ خود به‌ كار گرفته‌ شوند و موفّقيّت‌هاي‌ هر يك‌ را بازيابي‌ و بررسي‌ نمايند و آن‌گاه‌ در جهت‌ رشد و ارتقاي‌ آن‌ها كوشش‌ شود، شاهد بسياري‌ از ناهنجاري‌هاي‌ كنوني‌ نبوديم‌. البتّه‌، تحقّق‌ چنين‌ آرزويي‌ در گرو آن‌ است‌ كه‌ مسؤولان‌ حوزه‌ها از چهره‌هاي‌ حقيقي‌ و راه‌يافتگان‌ واقعي‌ باشند و در جهت‌ تحقّق‌ نظم‌ حوزوي‌ از صلاحيت‌ها به‌طور صحيح‌ استفاده‌ شود، ولي‌ هرگز نبايد خام‌ عمل‌ كرد و ساده‌انگاري‌ داشت‌؛ زيرا «هزاران‌ نكته‌ي‌ باريك‌تر از مو همين‌ جاست‌» كه‌ ممكن‌ است‌ به‌ هر تكاني‌ پاره‌ و يا پاره‌ پاره‌ شود.

اگرچه‌ اين‌ آرزو غير ممكن‌ نيست‌، اعتقاد به‌ تحقق‌ آن‌ ساده‌انگاري‌ است‌. باشد تا آقا امام‌ زمان‌(عجل‌ الله‌ تعالي‌ فرجه‌ الشريف‌) با عنايت‌ و معجزه‌اي‌ در زمان‌ غيبت‌، اين‌ امر را براي‌ سعادت‌ جامعه‌ و مردم‌ محقّق‌ سازد.

 

رهبري‌ و حوزه‌ها

در جهت‌ تحقّق‌ رهبري‌، حوزه‌ها بايد نسبت‌ به‌ جهات‌ سه‌گانه‌ي‌ «علم‌»، «فقاهت‌» و «معرفت‌ عرفاني‌ و امور باطني‌ و ولايي‌» گام‌هاي‌ بلندي‌ بردارد و آن‌گاه‌ جامعه‌ و حوزه‌ها به‌طور هماهنگ‌ و تخصّصي‌ از اين‌ امور و افراد استفاده‌ كنند؛ بي‌آن‌ كه‌ كسي‌ داعيه‌ي‌ بي‌مورد داشته‌ باشد و يا دخالت‌ غير مسؤولانه‌ نمايد تا بتوان‌ جامعه‌ي‌ زنده‌ و جوان‌ امروزي‌ را به‌سوي‌ عالمان‌ و حوزه‌ها سوق‌ داد و آن‌ها را همراه‌ و همگام‌ يك‌ديگر نمود.

چيزي‌ كه‌ در نهايت‌ بايد به‌ آن‌ اشاره‌ نمود اين‌ است‌ كه‌ بايد حوزه‌ها را ابتدا از هرگونه‌ تحجّرگرايي‌ و نابساماني‌ دور داشت‌ و موروث‌ گذشتگان‌ را بازيابي‌ نمود، سپس‌ آن‌ را با علوم‌ و فنون‌ تازه‌ي‌ دنيا همراه‌ نمود تا بتواند چهره‌ي‌ سيّال‌ خود را در سطح‌ جهان‌ باز يابد و آن‌ را حفظ‌ نمايد.

 

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است