درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی > مقالات

موسیقی قرآن کریم‌

این نوشتار از موسیقی قرآن کریم و خواص درمانی برخی آیات و سوره‌های آن بر پایهٔ موسیقی‌درمانی آن هم با زبان اجمال و اشاره سخن می‌گوید.

قرآن کریم دارای این خاصیت و ویژگی است که می‌شود همهٔ آن را به هر زبان و هر حقیقت غیرزبانی بیان داشت. برای نمونه، سورهٔ حمد همانند قلب انسان، آهنگین است و همان گونه که ضربان قلب در دستگاه مخصوص آن به خطوط نمایش داده می‌شود که حکایت از آهنگین بودن آن دارد، سورهٔ حمد دارای موسیقی خاصی است که آن را می‌توان به زبان موسیقی و با نمادهای آن نمایش داد. همین‌طور سورهٔ حمد در آوازها، از آهنگ مخصوص به خود برخوردار است که در هر آوایی به تناسب آن آواز، اوج و حضیض می‌یابد که در جای خود باید دنبال شود.

سورهٔ حمد در موسیقی اوج و حضیضی به اندازهٔ مرگ و زندگی دارد و در طبیعت، حیات‌بخش است و نت و آهنگی دارد که به هر شی‌ء که برخورد کند، بر آن اثر زندگی‌بخش دارد. این سوره برای کسانی که رکود روحی و افسردگی دارند مفید است. کسی که مشکل روانی و اعصاب دارد، این سوره در حرکت روانی و به آرامش رساندن او تأثیر به‌سزایی دارد و اگر مشکل جسمی دارد، می‌تواند با این سوره آن را برطرف کند.

کسی که مشکل جسمی دارد ـ از قلب گرفته تا تنفس و عروق و هر بیماری دیگر ـ اگر با ورزش می‌خواهد آن را درمان کند، نخست باید آرام آرام به ورزش بپردازد و رفته رفته برسرعت آن بیفزاید و سپس به آرامی آن را رها کند. به عنوان مثال، نخست پیاده‌روی کند و سپس مقداری بدود و پس از آن سرعت بگیرد و بار دیگر سرعت خود را کم کند و راه برود و سپس آهسته‌تر و آهسته‌تر رود و سرانجام بایستد و به کارهای معمولی خود بپردازد و همین روش را چند مرحله ادامه دهد. در مسائل روحی و روانی، بسیاری از مشکلات به‌خاطر ایست روانی شخص در یک سیگنال فکری دچار حیرت و سردرگمی می‌شود و عده‌ای نیز به خاطر تلاطم بیش از اندازه این چنین می‌شوند؛ به‌طوری که سخنان آن‌ها به هم مربوط نمی‌شود؛ چون ذهن، فکر و روانشان سرعت دارد. برای آرامش سرعت و حرکت ساکن، باید از هر جا که فرد ساکن است، او را حرکت داد. اگر به مسایلی اعتقاد پیدا کرده که نزد دیگران پوچ و بی‌ارزش است، باید در درون خود کم کم آن را حل کند، به همین دلیل باید به چنین کسانی آرامش روحی داد و آن‌ها را از درون اصلاح نمود. متأسفانه خواص درمانی آیات و سوره‌های قرآن کریم نیز یا مورد غفلت واقع شده است و یا کسانی در این زمینه دست به قلم برده‌اند و کتاب‌هایی را بر اساس روایات نگاشته‌اند که دارای تخصص کافی در این زمینه نبوده‌اند و این دانش را به اهمال و به نوعی باور یا خرافه تبدیل نموده‌اند.

برای استفاده از «قرآن درمانی» باید بر دانش «صوت‌شناسی»، «ریتم‌شناسی» و «نت‌شناسی» قرآن کریم که به مادهٔ کلمات و واژه‌ها و  نوع بیان آن‌ها نظر دارد احاطه داشت. افزون بر این، دانستن آهنگ قرآن  کریم ما را در انتقال معنا، بدون نیاز به دانستن زبان عربی، یاری می‌رساند.

قرآن کریم صاحب عقل است و صوت دارد. نباید از آهنگ و ریتم کلمات غافل شد و باید دانست صوت قرآن کریم خود معنا را می‌رساند و زبانی مستقل است و همان‌طور که فارسی یا انگلیسی و آلمانی یک زبان خاص است، صوت نیز زبانی گویاست که تسلط بر زبان عربی را نیاز ندارد و با شناخت نت‌ها می‌توان به معانی قرآن کریم راه پیدا نمود. البته این زبان، راحت و سهل نیست و به دست آوردن آن بسیار سخت است. اگر کسی صوت‌شناس باشد، با دیدن حرکت لب‌ها و با صرف شنیدن صوت آیات قرآن کریم و بدون دانستن معنای واژگان عربی، می‌تواند معانی آیات را توضیح دهد. اگر کسی قرآن کریم را قرائت نماید و با آن انس گیرد و بکوشد با صوت قرآن کریم مؤانست پیدا کند، کم کم صوت‌شناس می‌شود. صوت قرآن کریم لسان موجودات است؛ همانند منطق الطیر که زبان حیوانات است. صوت قرآن لسان مبین است؛ زیرا نیازی به دانستن معانی واژگان عربی نیست.

اگر نظام آموزشی مدارس و آموزش و پرورش ما بر اساس صوت‌شناسی تنظیم شود، جامعه بسیار رشد می‌کند. هم‌اینک صداها آموزش داده می‌شود، ولی این امر در قیاس با پیچیدگی و ظرافت صوت‌شناسی، بسیار ناقص و پایین است و گرایش به روش معنایی که هم‌اینک بر نظام آموزشی حاکم است طرحی موفق نیست؛ زیرا نمی‌توان معنا را که تجرد دارد و نمی‌شود آن را برای کودک مجسم ساخت و در دست وی قرار داد به‌خوبی به وی آموزش داد. نظام آموزش و پرورش و تعلیم و تعلم باید به سوی آموزش از راه صوت رو آورد و معناگرایی تجردی که چیزی را برای کودک مجسم و جزیی نمی‌سازد را محور آموزش قرار ندهد. کودکان را باید بیش‌تر با سیلاب‌ها و صداها آشنا نمود و کم‌تر از معانی گفت.

احاطه بر دانش «صوت‌شناسی» نیازمند داشتن پیش‌زمینه‌هایی از دانش ریاضی، موسیقی و شناخت نت‌ها و آشنایی با زبان حیوانات می‌باشد که باید از آن در مقام خود سخن گفت. صدا و صوت، واقعیت و حقیقتی شگرف است که هنوز بشر به حقیقت آن نرسیده و نتوانسته است آن را از انبیای الهی  علیهم‌السلام بیاموزد.  صوت و صدایی که خوراک دل است و از این روست که قرآن کریم می‌فرماید:

«وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآَنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ».

ـ و چون قرآن به تدریج خوانده شود، بشنوید و سکوت کنید؛ امید است شما مورد مرحمت قرار گیرید.

آیهٔ شریفه توصیه دارد: با قرائت قرآن کریم، بدان گوش فرا دهید و سخن مگویید. یعنی اکنون باید به روح و جان خویش خوراک مناسب آن را رسانید و این خوراک را با صدای دیگری میامیزید و هیچ مگویید.

صوت و صدا کمیت موج و هوا و جنبش تألیفی بازدم در ابزار صوت است. صوت و صدا دارای نت‌های فراوانی است. این نت‌ها کنار هم می‌نشیند و مثل حروف الفبا کلماتی را تشکیل می‌دهد که ما به وسیلهٔ آن با هم سخن می‌گوییم و منظور ما از «صوت‌شناسی» همین است. کسی که دانش «صوت‌شناسی» دارد زبان ویژهٔ قرآن کریم را که زبانی مشترک میان تمامی انسان‌هاست در می‌یابد و به معانی آن بدون دانستن زبان عربی راه می‌یابد. این کار بسیار دشوار است و مشقت خاص خود را دارد؛ ولی شدنی و ممکن است و همت بالایی می‌تواند آن را به دست آورد و آن را نظام‌مند سازد و به دیگران نیز آموزش دهد. البته قرآن کریم این زبان را به اولیای خود اعطا می‌نماید. ما منتظریم تا در زمان نجات‌بخش بشریت؛ حضرت حجت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) ناگفته‌ها بیان شود.
روزی که فقیهان، فلسفیان، عارفان و هر دانشمندی و حتی بدان روزگار
هرچه را که می‌دانسته‌اند بیان کرده‌اند و فکر بشری به چیزی فراتر از آن نمی‌رسد؛ ولی حضرت، معارفی را به آنان آموزش می‌دهد که هیچ‌گاه آن را نشنیده و ندیده‌اند. آن‌گاه که امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) تشریف بیاورند ابتدای کار و هنگام کشف رازهای قرآن کریم است. در آن زمان است که لوح، عرش، قلم، سماوات، عوالم مینا و دیگر معارف قرآن کریم بر بندگان نمایان می‌شود و زبان قرآن کریم همانند زبان تمامی پدیده‌ها حتی گیاه و نبات و اجسام در اختیار بشر قرار می‌گیرد و علم از مفهوم‌گرایی موجود در دنیای علمی و به‌ویژه در مراکز علمی نجات می‌یابد و پوشش مصداق و معنا به خود می‌گیرد.

صوت، ویژهٔ انسان است. صوت قرآن کریم، صوت ویژه‌ای است و زبان در آن دخالت کلی ندارد و چنین نیست که صوت و زبان موسیقای آن نیز عربی باشد. زبان قرآن، زبان فطرت است و حتی حیوانات نیز از این زبان بیگانه نیستند، بر این پایه، برای فهم معانی آهنگین قرآن کریم، نیاز به دانستن زبان عربی نیست و کسی که از دانش صوت و صداشناسی و نوای طبیعت آگاه باشد می‌تواند بفهمد که قرآن کریم چه می‌گوید؛ هرچند عربی را نیز نداند.

قرآن کریم از این رو به قرائت خود توصیهٔ بسیار دارد که مسیر شناخت صوت از قرائت آن می‌گذرد و کسی که بتواند با قرائت قرآن کریم انس گیرد، رفته رفته به صوت‌شناسی رو می‌آورد و از گذرگاه شناخت صوت، به شناخت معنای قرآن کریم راه می‌یابد؛ بدون آن که نیاز به دانستن زبان عربی و ادبیات آن داشته باشد. «صوت قرآن» یکی از زبان‌های تمامی پدیده‌های هستی است که تمامی آن‌ها از این مسیر می‌توانند به معنای قرآن کریم آگاهی یابند. با شناخت ریتم و آهنگ کلمات و با نت‌شناسی صوت می‌توان به معنای اراده شده از واژگان پی برد. به‌طور مثال اگر آیه‌ای با کلمهٔ «وإذ» شروع شده باشد، صوت همین کلمه می‌گوید قرار است از برخی مشکلات کار سخن گفته شود. «یا»ی خطاب نیز از پدیداری غفلت پرده بر می‌دارد.

به هر روی، سخن ما در این‌جا این است که می‌شود با قرآن کریم دوست شد و با آن انس گرفت؛ به‌گونه‌ای که حتی بر زبان آن آشنایی یافت. منظور از زبان، ادبیات عرب نیست، بلکه صوت ویژهٔ قرآن کریم است که بدون دخالت معناشناسی واژگان و قواعد ادبیات عرب، ما را به معنا سوق می‌دهد.

با راه‌یابی به عوالم ادراکی و مفاهیم و معانی تجردی قرآن کریم، می‌شود به‌خوبی از آن به عنوان یک «پیش‌تاز» استفاده نمود. البته پیش از این نیز گفتیم از قرآن کریم نمی‌شود بهرهٔ سوء گرفت و اگر کسی با نیتی ناسالم در این راه گام بردارد، هرگز موفق نمی‌شود؛ به‌طوری که با چنین نسبت و نیتی، جز زیان‌باری چیزی نصیب وی نمی‌گردد. این‌چنین نیست که بتوان از قرآن کریم استفادهٔ نادرست معنوی نمود و اگر کسی با چنین نیت ناپاکی به قرآن کریم رو آورد، قرآن کریم او را به سزای عملش می‌رساند و نسبت به وی بی‌تفاوت نمی‌ماند؛ چنان‌که می‌فرماید:

«وَلاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَارا».

و ستمگران را جز کاستی نمی‌افزاید.

قرآن کریم مانند کتاب‌های دیگر نیست که تنها ترکیبی از کاغذ و مرکب باشد، بلکه کتابی است وحیانی که معنای وحی را در خود دارد و از حقایق خارجی حکایت دارد. قرآن کریم موجودی است که خوانندهٔ خود را می‌شناسد و افراد غیر سالم را که اطاعت‌پذیری و ایمان ندارند گمراه می‌کند. خسارت و زیان ظالمان به دلیل حصری بودن فراز: «وَلاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَارا» حتمی است. «الظَّالِمِینَ» نیز تمامی مراتب و اقسام ظلم را شامل می‌شود.

داشتن طهارت باطنی شرط نخست ورود به قرآن کریم است؛ چنان که می‌فرماید: «لاَ یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ». بر این اساس، کسانی که با عجله و بدون خلوص و صفا و با گناه یا هر گونه ظلمی به قرآن کریم نزدیک می‌شوند، آسیب می‌بینند و گمراه می‌شوند، برای همین باید هنگام قرائت و استفاده از آن استعاذه داشت و به خدا پناه برد. قرآن کریم مانند نیروی الکتریسیته و جریان برق است که چرخ کارخانه‌های عظیم صنعتی را به گردش در می‌آورد ولی برخورد نامناسب با آن فاجعه‌بار می‌باشد.
قرآن کریم «میزان» است و ترحم یا ارفاق و تعارف ندارد و حتی پیامبر
اکرم  صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز تحت قواعد آن قرار دارد، نه خارج یا کنار آن. باید توجه داشت مداومت بر قرائت آیه‌های عذاب و نیز برخی سوره‌ها ممکن است سبب بروز نابسمانی‌هایی در زندگی و بر هم خوردن ساختار طبیعی آن شود و باید از این آیات و سوره‌ها به سرعت گذشت. در برابر، آیاتی را که از خیرات و نعمت‌ها می‌گوید لازم است به کندی و با تکرار خواند. بهتر است این آیات با صفا و آمادگی و رو به قبله بودن و طهارت و حضور دل و قرب و با پناه بردن از وسوسه‌های شیطان، خوانده شود.

برای نمونه، سورهٔ «توبه» از سوره‌های بلاخیز است. این سوره بدون بسمله است. گویا چنان است که در خانواده‌ای اختلاف، ناراحتی و دعوا رخ داده باشد و پدر که به بچه‌ها سفارش سلام کردن می‌نمود، خودش سلام نمی‌دهد و اگر بچه‌ها نیز به او سلام کنند، جواب نمی‌دهد. حال خداوند که خود می‌فرماید کارها را بدون بسم اللّه شروع نکنید، این سوره را بدون نام خدا و با کلمهٔ «برائت» آغاز می‌نماید که بسیار وحشتناک است. در این سوره باید منتظر عذاب، گرفتاری، جنگ و جهنم و مانند آن بود، در برابر این سوره، سورهٔ «انفال» را باید نام برد که گوارا، خوب، شیرین و دارای نعمت‌های دنیوی است. آدمی گاه با آیات محشور می‌شود و گاه با سوره‌ها. چه‌قدر خوب است انسان سوره یا آیهٔ خود را بشناسد و بداند که با چه سوره‌ای یا با چه آیه‌ای محشور می‌شود!

شایسته است انسان قرآن کریم را به ترتیب بخواند. به این معنا که قرائت خود را از همان ابتدای قرآن کریم آغاز نموده و آن را تا پایان ختم کند و سوره‌ای یا آیه‌ای را گزینشی نخواند تا نفس وی تعادل خود را حفظ نماید و اثر وضعی نامناسبی نبیند. برخی این روش را بر نمی‌گزینند و سوره‌ای خاص را با قصد انشا می‌خوانند، در نتیجه ممکن است پس از مدتی یکی از پدیده‌های غیبی را ببینند و بیمار شوند یا زندگی آنان آسیب ببیند؛ چرا که برخی آیات که برای طلسمات و مانند آن است ناگزیر چنین عوارضی دارد و همانند مصرف زیادی دارو، آن هم بدون نسخهٔ پزشک است. برای مصون ماندن از این عوارض، بهترین کار این است که قرآن کریم به ترتیب خوانده شود و از سورهٔ فاتحه آغاز و به سورهٔ ناس ختم شود.

قرائت برخی از سوره‌های قرآن کریم، امراض روحی و بیماری‌های روانی را کاهش می‌دهد یا از بین می‌برد. البته هر آیه یا هر سوره خاصیت درمانی ویژه‌ای دارد؛ مثل آن که سورهٔ بقره به‌خاطر داشتن سیلاب‌های بلند، برای کسانی که ضعف اعصاب، تنیدگی، اضطراب و نگرانی دارند و عجول هستند یا نبض آنان تند می‌زند و یا برای زنان حامله تجویز می‌شود. برخی از روایات، این سوره را با وصف «فسطاط» یا «خیمه» یاد کرده است تا پوشش امنیتی آن را یادآور باشد. باید توجه داشت شرط بهره بردن از آثار وضعی برخی از سوره‌های قرآن کریم، داشتن ایمان نیست و مواهب وضعی آن سوره‌های خاص، حتی اگر کافری نیز از آن بهره برد، به وی می‌رسد. قرآن کریم کتابی جهانی و رهنمودهای آن جهان‌شمول است که برای تمامی بشریت در تمامی اعصار است و هر کسی هرچند به آن ایمان نداشته باشد می‌تواند از برخی آیات و سوره‌های آن بهره برد.

تمامی آیات قرآن کریم دارای اثرهای قدرتی و کارایی‌های ویژه‌ای است و هر یک برای کاری سودمند است. برای نمونه، سورهٔ انبیا دارای کدها و گراهای قدرتی و طلسمی مطوی فراوانی است و قدرت معجزهٔ انبیای الهی در این سوره پنهان شده است. ما برای رفع استبعاد از این گفته، سخن مرحوم ابن سینا را می‌آوریم که می‌گوید چگونه دیوانه‌ای می‌تواند غیب ببیند و از غیب خبر دهد، ولی یک پیغمبر یا عارفی با آن صفای باطن و اقتداری که دارد نمی‌تواند؟ ما نیز برای رفع استبعاد می‌گوییم چه‌طور یک قرص یا ماده‌ای می‌تواند انسان را به ناگاه از مرگ برهاند یا او را به مرگ بکشاند؛ آن وقت آیه‌ای از قرآن کریم خاصیتی نداشته باشد؟! بله، هر آیه دارای اثری است اما راه رسیدن به آن اثر و چگونگی تحقق آن را باید یافت. همان‌طور که چند صد سال زحمت کشیده‌اند و خون دل‌ها خورده‌اند تا بتوانند فرمول ساخت قرص یا شربتی را به دست آورند یا سفینه‌ای برای بر شدن به ستارگان و سیاره‌های دیگر بسازند، به همان میزان اگر بر آیات قرآن کریم تحقیق و زحمت کشیده می‌شد، امور و رموزی از آن استخراج می‌گردید که بشر امروز در برابر آن بیابانی تصور نمی‌گردید. مگر می‌شود ماده این قدر کارایی داشته ولی قرآن کریم خاصیتی نداشته باشد؟ اولیای خدا با استفاده از قرآن کریم گروه‌های ضربتی داشته‌اند که با آنان می‌توانستند در برابر سیل بدخواهان مقاومت نمایند وگرنه در دست آن گرگ‌های خبیث و خون‌خوار لقمه لقمه می‌شدند؛ هرچند آنان را پاره پاره می‌کردند، اما با این گروه‌های ضربت دوباره به جای خود باز می‌گشتند؛ گویی آب از آب تکان نخورده است. آنان سیل مخالفان را که از اکناف عالم و اطراف آدم به هم می‌پیچیدند در برابر خود داشتند اما تمامی تلاش‌های مخالفان و بدخواهان ناکام می‌ماند، مگر آنان چند جان داشتند؟!

متأسفانه بشر امروز از قرآن کریم بی‌بهره است و امروزه حتی کم‌ترین استفادهٔ دارویی از آیات آن نمی‌شود و البته کسی نیز دانش و تخصص لازم برای استفاده از آن را ندارد و کسی هم که از چنین دانش‌هایی آگاهی داشته باشد با هزاران توطئه به حاشیه رانده می‌شود. بشر امروز به پستی‌ها دل بسته و بلندی‌ها را هنوز که هنوز است نمی‌خواهد. او هنوز که هنوز است نمی‌تواند خدای موسی را به خدایی بپذیرد ولی گوساله‌ای می‌تواند خود را حتی خدانما سازد.

باید محققان در این زمینه به میدان آیند و هر آیه را در بسته‌ای تحقیقی به پژوهش گذارند و هر آیه را با ملاحظهٔ خصوصیاتی که دارد، نسبت به افراد گوناگون تجربه نمایند و خواص آن را به صورت تجربی کشف نمایند تا مسیر برای اولیای الهی هموار گردد و آنان بتوانند در آینده پرده از این اسرار مکنون و نهفته بردارند و آن‌گاه است که بشر علمی عصر آینده در می‌یابد قرآن کریم تنها کتاب آسمانی عصر است که می‌تواند در تمامی دانش‌ها راهنما باشد؛ برای همین است که می‌گوییم اگر کسی از قرآن کریم اعراض کند، در روز قیامت به حمل وزر و گناه مبتلا می‌گردد؛ چنان‌که می‌فرماید:

«مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یحْمِلُ یوْمَ الْقِیامَةِ وِزْرا. خَالِدِینَ فِیهِ، وَسَاءَ لَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلاً. یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ، وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یوْمَئِذٍ زُرْقا».

ـ هر کس ـ از پیروی آن (قرآن کریم) روی برتابد، چنین است که او روز قیامت سنگینی بار می‌کند. پیوسته در آن حال می‌ماند و چه بد نهاد باری روز قیامت است. همان روزی که در شُدَنا دمیده می‌شود و در آن روز ناحق‌گروندگان را دگرگون‌شونده برمی‌انگیزیم.

روی‌گردانی و اعراض از قرآن کریم می‌تواند هم در مرتبهٔ فکر و اندیشه باشد و هم در مرتبهٔ عمل.  کسی که از قرآن کریم روی بر می‌تابد، افزون بر آن که خود را از خیری عظیم محروم کرده است، وزر نیز دامنگیر او می‌شود؛ زیرا نکته‌ای لطیف در این‌جاست و آن این که قرآن کریم دستور عمل و شیوه‌نامهٔ زندگی است که روش و منش انسانی را بیان می‌دارد و کسی که از آن دوری کند در حقیقت نقشهٔ راه ندارد و چنین کسی راه به جایی نمی‌برد و در تیه و وادی سرگردانی به گرگان درندهٔ جنگل درهم انسانی مبتلا می‌گردد و در حالی به برزخ می‌رود که هزاران راه نرفته را با خود دارد و همان حمل وزر است.

این آیه به‌خوبی بیان می‌دارد قرآن کریم کتابی برای ارایهٔ روش زندگی است، نه برای قرائت صرف تا به ثواب آن نائل آمد. در این صورت، طبیعی است که اگر کسی از آن اعراض کند، باید بار آن را در قیامت تحمل کند و راه اشتباهی که با هزار زحمت و رنج رفته است باز گردد و آن راه‌های نرفته و مسؤولیت آن راه به خطا رفته با مشکلاتی که برای وی، خانواده، آشنایان و همکاران پیش آورده است را به دوش گیرد و از این که بدون مربی حرکت کرده است عذر بخواهد و مکافات شود.

کسی که از قرآن کریم اعراض نماید بر سر سفرهٔ وزر خود می‌نشیند بدون آن بخشش خداوند بدون حکمت باشد. وزری که وی ناآگاهانه برای خود جمع کرده است. افزون بر این که با توجه به تعبیر: «وَسَاءَ» حمل کثافت است، نه حمل باری معمولی یا خوشایند و این باری نیست تا خداوند آن را گتره‌ای و بدون قاعده ببخشد؛ در حالی که خداوند عادل و حکیم است و با حکمت است که کار می‌کند. منظور از «دگرگون شونده» نقصان ظهوری و پدیداری گناه‌کاران در روز قیامت است.

نتیجهٔ اعراض از ذکر الهی و قرآن کریم در آیهٔ 124 سورهٔ طه چنین آمده است:

«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکا وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَی».

ـ هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت مراحل متفاوت تنگ و سختی در زندگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا با دیگران برانگیخته و رانده می‌کنیم.

زندگی بر چنین کسی سخت و تنگ می‌شود و او چون بدون نقشه و راهنما دست به کار می‌شود، مدام از چاله‌ای بیرون می‌آید و به چاهی مبتلا می‌گردد و محیط اطراف با وسعتی که دارد برای او تنگ و محدود خواهد شد و زندگی او همواره بدون سامان است.

گفتیم قرائت برخی از سوره‌ها و آیات سبب می‌گردد انسان توان بسیار بالایی یابد یا با جهان غیب و مغیبات در ارتباط قرار گیرد. چنین انسانی اگر در کنار سیر و سلوک و کشیدن دردهای بسیار به چنین مقامی برسد برای وی سودمند است؛ اما اگر کسی باشد که بدون طی مقدمات در این وادی وارد شده است و هنوز نرمی و لطافت لازم برای ورود به باطن عالم را پیدا ننموده باشد و با اذکاری آن را فتح نماید، تنها جان و باطن خود را به خرابی سوق داده است و گاه درون خود را آتش می‌زند و به دیگران نیز زیان وارد می‌آورد و هم‌چون سامری می‌گردد که با ذکری، خود و قوم بنی‌اسرائیل را به گمراهی کشاند. تجربه نشان داده است بسیاری از افراد که در پی عرفان و علوم غریبه راه می‌افتند و بر آن هستند تا به ذکری مسیر خود را باز یابند، به کفر، خباثت، فسق و فجور وارد می‌شوند و طعم و مزه‌ای از ملکوت و صفا با خود ندارند؛ چرا که خواسته‌اند باطن خود را با ابزار خشن ذکری باز نمایند بدون آن که در کورهٔ ریاضت و درد سوخته و استادی کارآزموده دیده باشند. اولیای خدا چندین برابر فتحی که دارند نرم هستند؛ به‌قدری که دیگران گمان و اتهام عوام بودن به آنان می‌زنند و آنان را افرادی ساده لوح می‌پندارند که به‌راحتی فریب می‌خورند؛ چنان‌که پیامبر اکرم  صلی‌الله‌علیه‌وآله را «اذن» می‌گفتند:

«وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ. قُلْ: أُذُنُ خَیرٍ لَکمْ. یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکمْ. وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ».

ـ و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و باور دارند او همراه باور است. بگو: همراه‌باوری خیر برای شماست. به‌خدا گرویده و به مؤمنان می‌گرود و برای کسانی از شما که گرویده‌اند رحمتی است و کسانی که پیامبر خدا را آزار می‌رسانند برایشان عذابی پر درد و همیشگی است.

این ویژگی به سبب خاصیت پختگی، کارآزمودگی و نرم بودن پیامبر اکرم  صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده که چیزی از مغیبات آن‌حضرت  صلی‌الله‌علیه‌وآله برای  دیگران معلوم نمی‌شده است. کسانی که بدون دیدن استاد کارآزموده در پی یادگیری علوم غریبه هستند فرجامی جز افلیجی و پیادگی خود ندارند و به حجابی دچار می‌شوند که جز شقاوت از آن نمی‌زاید. کسی که این دانش‌ها را فقط بخواند تا بداند و در پی نرم شدن نباشد، شکست می‌خورد و خود و دیگران را نیز به آتش حسرتی که دامنگیرش می‌شود خواهد سوزاند. البته بیش‌ترین آسیب این افراد به همسر و فرزندان آنان می‌رسد. کسی که بر این دانش‌ها آگاهی دارد چنان همانند مردم عام زندگی می‌کند که کسی بر سِرّ درون او آگاهی نمی‌یابد و او را عوام می‌پندارد.

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است