آيه آيه روشنى
این
کتاب به تبيين 326 آيه از مهمترين آيات قرآن كريم می پردازد که برخی از موضوعات آن
چنین است:
دنياى
بارانى
قدرت
سيال و آزادى بىبند
روزى
نامحدود و معين ناسوت
ضمانت
رزق فرزندان
رزق
كريم
رزق
طيب
ميل
باطنى به كار و تهيهى مقدمات
تفاوت
روزهاى ناسوتى و زمينهها
تجملات
ناسوت
نعمت
و دولت
اختلاف
و گوناگونى ناسوتيان
اختلاف
ناسوتى تا دامنهى قيامت
آزادى
و اراده
سه
گروه مردمان
فراز
و نشيب طبيعت و ... .
قرآن
كريم كتاب خداست. در قرآن كريم دانش هر چيزى هست: «وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ
فِي كِتَابٍ مُبِينٍ». قرآن كريم كتاب تمامى دانشهاست. اين كتاب هم دانشهاى معنوى
و غريب را در خود دارد و هم دانشهاى تجربى و حِرَف و فنون را. قرآن كريم بهترين كتاب
روانشناسى است. اين تنها كتاب آسمانى داروخانهاى است براى شفاى تمامى بيمارىهاى
روانى. قرآن كريم پزشكى را در خود دارد. اين كتاب، پيشرفتهترين تدبيرهاى سياسى را
با خود دارد. آخرين كتاب وحى آخرين دستاوردهايى را كه دانشيان آينده به آن مىرسند
در هزار و چهارصد سال پيش گفته است. مهندسى تغذيه در قرآن كريم چنان مدرن است كه هنوز
كه هنوز است بشر امروز ابزار و فنآورىهاى تهيهى خوراكىهاى آن را در اختيار ندارد.
فرمولهايى كه در اين كتاب آمده هنوز كشف نشده است. «دانش زندگى» كه علم منسوخ امروزيان
است در اين كتاب آمده است. چگونه زيستن يك علم است؛ مثل علم مديريت، فيزيك، شيمى، رياضى،
فقه، فلسفه و منطق ولى اين علم با همهى اهميتى كه دارد هنوز در دنيا ثبت نشده است.
قرآن كريم اين علم را با دقيقترين گزارههاى جزيى آن بيان مىكند. اين علم بايد از
دوران ابتدايى به عنوان واحدى درسى براى دانشآموزان تدريس گردد تا براى خود كسب مهارت
كنند. بيشتر گرفتارىهاى بشر امروز به سبب ناآگاهى از اين علم است.
قرآن
كريم براى آنان كه مىخواهند به معرفت و معنويت دست يابند كتاب سلوك است. قرائت اين
كتاب مرتبط با حضرت حق براى استيطان نفس است و نفس با آن توطن پيدا مىكند و به خود
وطن مىگيرد. هيچ گونه ذكر و دعايى به اندازهى قرائت قرآن كريم در سلوك تأثير ندارد
بهگونهاى كه بايد گفت سلوك بدون قرائت قرآن كريم شكل نمىگيرد. البته قرائت آن نيز
روش خاصى دارد كه در جاى خود بايد از آن گفت.
قرآن
كريم كتاب استخاره نيز هست. نگارنده استخارهى تمامى آيات را در كتابى پنج جلدى با
عنوان «دانش استخاره» آورده است.
قرآن
كريم كتاب تفأل نيز هست. «دانش تفأل» آيندهى انسانها را بر اساس آيات قرآن كريم به
دست مىآورد. ما تفأل به ديوان حافظ را شنيدهايم هرچند كسى را نديدهام كه آن را بهدرستى
بداند. حافظ، عارفى محبى است كه چون از قرآن پر مىگفته است، ديوان وى نيز اين دانش
را در خود دارد. نگارنده مىخواست «تفأل به ديوان حافظ» را دانشى سازد و نحوهى آن
را در كتابى آموزشى سازد اما اين دلنگرانى را داشتم كه نكند اين ديوان رقيبى براى
قرآن كريم شود، از اين رو آن را نيز رها كردم. البته نگارنده نقدى بر ديوان حافظ به
نام «نقد صافى» دارد كه خردههاى بسيارى بر عرفان وى مىگيرد.
به
هر روى، قرآن كريم پيشبينى آيندهى تمامى افراد بشر را در خود دارد و كسى كه دانش
تفأل بداند مىتواند اين آيندهنگرى را براى هر كسى داشته باشد.
قرآن
كريم كتاب اقتصاد نيز هست. درست است قرآن كريم هر دانشى را به روش معمول و با نظم و
روش متعارف نياورده و هر آيهى و گزارهى اقتصادى را در جايى بازگو نموده است اما جمع
آن مىتواند آن را به روش متعارف درآورد. بايد آيات قرآن كريم را به تناسب هر دانشى
جمعآورى نمود و هر آيه از آن را تحقيقى ساخت؛ اما امروزيان تنها اين كتاب دانشى را
براى استفاده در مجالس ختم به 120 پاره قسمت نمودهاند.
احاطه
بر آيات و گزارههاى هر علم به دليل پراكنده بودن در سراسر قرآن كريم دشوار است اما
كارى شدنى است. نگارنده بيش از هزار آيه مربوط به اقتصاد را در كتابى به نام «قرآن
كريم و زمينههاى اقتصادى» گرد آورده است كه البته برداشت اقتصادى از آن نياز به دقت
ويژهاى دارد.
قرآن
كريم قصههاى پيشينيان را با خود دارد. اين كتاب آسمانى قصهها را از زبان خداوند بيان
مىدارد. خداوندى كه با هر ماجرايى بوده است و از ديدههاى خود مىگويد: «فَلَنَقُصَّنَّ
عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَائِبِينَ»؛ و از روى دانش به آنان گزارش خواهيم
داد و ما از احوال آنان غايب نبودهايم.
خداوند
در اين كتاب وحى قصه مىگويد و چه دقيق هم مىگويد و هيچتر و خشكى را فروگذار نمىكند.
قصههايى كه هنرمندانه پردازش شده است.
قرآن
كريم زندگى و نحوهى سلوك و ميزان ولايت و توحيد انبياى الهى و امتهاى آنان را نيز
بازگو مىكند كه بايد آن را در ذيل دانش «تفضيل الانبياء» به دست آورد. دانشى كه تاكنون
در جايى از آن ذكرى به ميان نيامده و سعى ما بر آن بوده است تا اين دانش نيز به قلم
و كتابت آيد.
قرآن
كريم كتاب فصاحت و بلاغت است و عبارات آن مقفاست. نثرپردازى اين كتاب آسمانى معجزه
است. خداوند در نگارش اين كتاب به شكل و ساختار اهميت بسيار داده و از تمامى صنايع
زيباسازى ادبى در آن به كار برده است. از اين رو قرآن كريم كتاب زيبايىشناسى ساختار
و تأليف كلام است.
قرآن
كريم كتاب موسيقى نيز هست. آيات قرآن كريم آهنگين و داراى موسيقى، ريتم و دستگاه خاص
خود است. نگارنده در بحث زبانشناسى قرآن كريم كه در كتابى ديگر از آن سخن گفته يادآور
شده كه صوت قرآن كريم، صوت ويژهاى است و زبان در آن دخالت كلى ندارد و چنين نيست كه
صوت و زبان موسيقياى آن نيز عربى باشد. زبان قرآن، زبان فطرت است و حتى حيوانات نيز
از اين زبان بيگانه نيستند، از اين رو در بحث تفسير قرآن كريم آوردهايم كه براى فهم
معانى آهنگين قرآن كريم، نياز به دانستن زبان عربى نيست و كسى كه از دانش صوت و صداشناسى
و نواى طبيعت آگاه باشد مىتواند بفهمد كه قرآن كريم چه مىگويد؛ هرچند عربى را نيز
نداند.
بله،
قرآن كريم را مىتوان به فارسى يا عربى تفسير كرد و متأسفانه كارهاى انجام شده در رابطه
با قرآن كريم ترجمهوارهايى نهچندان كامل است و نه تفسير و افسوس كه در تفسيرها بيشتر
به ذكر تصريف و نكتههاى نحوى و شناساندن مبتدا و خبر و يادكرد از چندين روايت كه تحليلى
از آن ارايه نشده است بسنده مىشود.
قرآن
كريم پاكنويس تمامى كتابهاى آسمانى پيش از خود است. كتابهاى آسمانى پيش از آن نازلهى
اين كتاب است و در طول عمر بشريت، به صورتهاى گوناگون بوده و در آخرين مرحله به ويرايش
نهايى رسيده و به عنوان كتاب خاتم و آخرين راهنماى بشريت بر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله
نازل گرديده است.
امروزيان
تنها از قرآن كريم عنوان آن را دارند. قرآن كريم حتى در حوزههاى علمى در مسايل فقهى
طرح نمىگردد و هستند فقيهانى كه آن را ويژهى «من خوطب به» مىدانند. قرآن كريم كتاب
فقه و احكام است. نخست بايد فقه و آيين خداوند را از درون اين كتاب قانون آسمانى به
دست آورد بدون آن كه با پيشفرض ديگرى به سراغ آن رفت. البته بديهى است كه بدون پيشفرضهاى
اولى نمىتوان به سراغ كنكاش در علم و دانشى رفت.
همواره
روش ما هم در تحقيق و هم در تدريس بر اين بوده است كه در هر دانشى و نيز در هر مسألهاى
نخست نظر قرآن كريم را جويا شويم. اين امر بهويژه در فقه كه در بحثهاى آن نسبت به
قرآن كريم كم مهرى مىشود، بيشتر حايز اهميت است. سخن ما اين است كه قرآن كريم كتاب
قانون است و تنها كتاب تلاوت و قرائت نمىباشد و بايد در همهى زمينههاى علمى و عملى
و احكام و فتوا موقعيت اساسى خود را دارا گردد و بهدور از افراط و تفريط مورد استفادهى
تمام قرار گيرد تا صدق اين معنا كه قرآن مجيد، كتاب برنامهريزى زندگى هر مسلمانى يا
هر فقيه و عالم دينى است معنا يابد.
عقيدهى
نگارنده آن است كه قرآن كريم كتابى ناطق است و خود را معنا مىكند و نيازى به چيزى
ندارد كه آن را ناطق سازد و همهى آيات آن محكم است. بله، هرجا كه گفتهخوان و مخاطب
داراى ذهنى متشابه باشد، بايد از روايات كمك گيرد تا معصوم ناطق، قرآن را براى وى بنماياند
و تشابه ذهنى او را برطرف سازد و از اين روست كه هيچ بشر عادى نمىتواند ادعا نمايد
از رجوع به معصوم بىنياز است.
همهى
آيات قرآن كريم محكم است و ذهن ماست كه تشابه دارد؛ از اين رو قرآن كريم مىفرمايد:
آنان كه بيمارى دارند به دنبال متشابهات مىروند و در واقع، بيمارى همان يافتههاى
ذهنى نادرست آنان مىباشد. بنابر اين نمىتوان گفت قرآن كريم نطاق و زبان ندارد، بلكه
قرآن كريم ناطق است و معصوم ناطق مشكلات ذهنى ما را كه مانع از فهم ژرفاى قرآن كريم
است برطرف مىنمايد، نه آن كه معصوم ناطق عليهمالسلام نطاق قرآن صامت گردد.
قرآن
كريم در صورتى براى امروزيان معنا مىيابد كه حوزهها سخن از غيب و عصمت را علمى نمايند
و دين را با روشى علمى به جهانيان ارايه دهند و در اين صورت است كه حضرات معصومين عليهمالسلام
سرآمد دانشمندان جهان و قرآن كريم برترين كتاب دانشى شناخته مىشود.
بهراستى
قرآن كريم بسيار شگرف و اعجوبه است. دل انسان در برابر اين كتاب آسمانى خاشع مىگردد.
قرآن كريم را بايد در آكادمى علمى با بزرگان و فوق متخصصان دانشى جهان و صاحبان پيشرفتهترين
صنايع و فنآورىها تفسير و تبيين نمود تا دانشى بودن آن نمايان گردد.
قرآن
كريم تمامى اضداد را در خود دارد. هم از كفر و شرك مىگويد و هم از ايمان. هم از خداوند
مىگويد و هم از شيطان. هم از بهشت مىگويد و هم از دوزخ. هم از دنيا مىگويد و هم
از آخرت. هم از انسان مىگويد و هم از جنيان. هم از عاقلان و عالمان مىگويد و هم از
ناآگاهان، مجانين و مستضعفان. هم از توحيد و ولايت مىگويد و هم از افراد راجل و وامانده
و غافل. هم از محبوبان مىگويد و هم از محبان. هم از عدل مىگويد و هم از ظلم و ستم.
قرآن
كريم كتابى بسيار علمى و فنى است كه چون به دست ناآگاهان افتاده، از چارچوب اصلى و
آموزشى خود خارج شده است، از اين رو امروزه استفادهى چندانى براى مسلمانان ندارد و
مسلمانان آن را تنها براى رسيدن به ثواب قرائت مىكنند، نه براى بهرهى تخصصى در ريزترين
و ظريفترين مسايل ناسوتى و معنوى.
قرآن
كريم شناسنامهى عالم هستى و كتاب جامع تمامى دانشهاست، اما روش استفاده از اين كتاب
و ادب آن در اختيار امروزيان نيست. البته ميان علم استفاده از قرآن كريم با ادب استفاده
از آن تفاوت است. ادب آن همان ايستادن بر گزارههاى اين كتاب وحيانى است. ادب همان
عملكرد انسان در برابر قرآن كريم است. كسى مىتواند با قرآن كريم انس بگيرد و به معارف
آن آگاهى يابد كه ادب برخورد با قرآن كريم را بداند. به حضور اين كتاب آسمانى بايد
با ادب كامل رفت و آن را ناگهانى باز ننمود. بايد آن را بوسيد بر دل و چشم خود گذاشت
و سپس به آرامى آن را گشود. قرآن كريم كتابى با احساس بسيار بالايى است كه كمترين
بىادبى به آن بر مىخورد و راه انس و دوستى آدمى با آن را سد مىنمايد. قرآن كريم
همانند خداوند است كه همواره بيدار و بيناست و قارى خود را مىبيند و او را مىشناسد
و بر اساس رفتارى كه قارى با او دارد با وى مواجه مىشود. قرآن كريم داراى ملكوت و
صفاست و آنان كه صفايى باطنى دارند مىتوانند با آن دوستى صميمانه داشته باشند.
متأسفانه،
دوستان براى شناخت و معرفى قرآن كريم كارى نكردهاند اما دشمنان آيههاى مربوط به جهاد
و لزوم قتل كافران را برمى گزينند، ترجمه مىكنند و آن را يكسويه تبليغ مىنمايند
تا آن را كتابى خشونتگرا جلوه دهند. برخى نيز با شعارهاى سهگانهى «پندار نيك، گفتار
نيك و كردار نيك» و هياهو مىخواهند ميراث زرتشت را كتابى براى امروز جلوه دهند؛ در
حالى كه نمىدانند اين كتاب حتى نتوانسته يك گزارهى علمى جزيى داشته باشد و ريز مسايل
و نيازهاى بشرى را توجّه نمايد و آن را مانند اصول يك قانون در جاى خود ترسيم و تثبيت
سازد. با هياهو و صرف ادعاى كافى و كلىگويىهايى مانند شعار ياد شده نمىتوان زندگى
فردى و اجتماعى بشر را اداره نمود و اين تنها قرآن كريم و اولياى معصومين عليهمالسلام
هستند كه براى تمام شؤون زندگى بشر با همهى خصوصيات و جزئياتى كه دارد طرح و برنامه
ارايه كردهاند كه بشر امروزى نيز با اين همه پيشرفت نمىتواند چيزى بالاتر از آن ترسيم
نمايد. بنده گمان مىكنم اگر كفار دنيا در محفلى گرد آيند و آيات علمى اين كتاب آسمانى
براى آنان تحليل گردد، آنها بيش از مسلمانان از قرآن كريم حمايت خواهند نمود و از
آن لذت مىبرند و آنان هستند كه كاربردى بودن آيات قرآن كريم را به وضوح درمىيابند.
البته
بايد توجه داشت كشف اين احكام و گزارههاى جزيى كه حكم نسخه براى شفاى دردها و آلام
بشرى را دارد نيازمند تحقيق منسجم و هدفمند در ساليان دراز است تا طرح دين خود را بنمايد.
رسالههاى توضيح المسايل كنونى بسيار كلى نوشته شده است و نمىتواند دردى را درمان
نمايد. اين سبك اگر در طب و بهداشت نتيجه دهد در دين نيز جواب خواهد داد و امراض روحى
و مشكلات زندگى بشر را التيام مىبخشد! بايد در علم دين به پيشرفتى رسيد كه گزارههاى
آن همه به اشخاص حقيقى و جزيى مرتبط شود و از كلىگويى بيرون آيد؛ همانطور كه حضرات
ائمهى معصومين عليهمالسلام از اقيانوس دانش خود براى هر كسى نمى بر مىگرفتند كه
به اندازهى يمى حركتآفرين بود. آنان به هر كس به اندازهى كاسهى وجودى وى آب مىريختند.
ما در آكادمى پيچيدهى روايات معارف پرسشهايى يكسان با پاسخهايى متفاوت داريم كه
سطح معرفت پرسشگر سبب چندگانگى پاسخ شده است. عالمان زمان غيبت نيز بايد چنين باشند
و به ظرفيتها و استعدادها توجه داشته باشند.
دوستان
چنان از اين كتاب خدا در غفلت هستند كه كمتر منبرى يافت مىشود كه آيات قرآن كريم
در آن به صورت درسگفتار تحليل و تبيين عميق داشته باشد. منبرها از قصه، داستان، روضه
و شعر پر است اما آيهاى قرآن از آن به گوش نمىرسد. البته بماند دوستانى نيز هستند
كه خود را خادم قرآن كريم مىخوانند اما در واقع مصداق اين روايت هستند: «شرّ النّاس
خدّامنا» . اين امر در ميان سران مسيحيت و يهوديّت و نيز در فراماسونران كه هيأت درويشى
دارند ديده مىشود و آنان در حالى كه نسبت به دين اعتقادى ندارند، بزرگترين داعيهداران
ديندارى مىباشند. بسيارى از قرآن مىگويند اما براى چند درهم قليل و اندك: ا«لِيَشْتَرُوا
بِهِ ثَمَنا قَلِيلاً». برخى خود را در ظاهر به مراكز ديانت مىرسانند، ولى در واقع
از بىاعتقادترين افراد به دين مىباشند. نمونهى اين ماجراها در طول تاريخ بنىاميّه
و بنىعبّاس، بسيار وجود دارد.
البته
قرآن كريم دوستانى دارد كه به نام اولياى محبوبى شناخته مىشوند. محبوبان بعد از يافت
توحيد، قرآن كريم را مىيابند. آنان از كودكى با قرآن كريم انس مىگيرند و آيات آن
را با معنايى كه دارد به چشم دل رؤيت مىنمايند. اين اولياى الهى خاصيت هر آيهاى را
مىشناسند. آنان آياتى را كه علم مىآورد از آياتى كه قدرت مىآورد باز مىشناسند.
طلسمات در دست آنان است و درهاى غيب قرآن كريم با مفاتيح آن بر روى ايشان گشوده شده
است. آنان با آن كه مىتوانند با آيهاى خزاين ارض و بركت آسمانها را در دست گيرند
اما به چيزى طمع و تعدى ندارند. اين محبوبان الهى رمز رسيدن به ثروت يا قدرت را از
آيهاى مىفهمند ولى هميشه از كوزهى شكسته آب مىخورند. آنان از آيهاى بهخاطر به
دست آوردن دنيا بهره نمىبرند. آنان امانتدار دانشهاى اين كتاب آسمانىاند و خداوند
همهى پديدهها و هستى را در اختيار ايشان گذاشته است، اما آنان خون خود را پاى حفظ
و حراست اين امانت مىريزند.
درست
است قرآن كريم كتاب تمامى دانشها حتى علوم غريبه است اما كسانى كه در پى سحر، جادو،
رمل، اسطرلاب، عدد و ديگر علوم غريبهاند افرادى ضعيف هستند كه نمىتوانند زندگى كنند
و مىخواهند با نوشتن 4، 8، 6 چيزى پيدا كنند ولى اولياى خدا 6 و 8 را براى خود 7 مىگذارند
و چپ هم نگاه نمىكنند. بدخواهان آنان خون ايشان را مىريزند، اما آنان از اين علوم
استفادهاى نمىكنند. آنان از سهم امام حفظ و حراست مىكنند، بدون آن كه خود يا نزديكانشان
از آن استفادهاى ببرند. ولايت و حكومت را به عنوان امانت الهى مىپذيرند، بدون آن
كه چيزى از منافع آن را براى خود اختصاص دهند و به صرف اين كه منفعتى براى آنان ندارد،
از قبول مسؤوليتى الهى امتناع نمىورزند. آنان علم، كمال و معرفتى را كه دارند براى
دنيا نمىخواهند. اسرار الهى را نبايد در ناسوت افشا كرد و اسرار براى قيامت است كه
خود را مىنمايد. صاحب سرّ بودن در آخرت است كه اهميت و ارزش دارد. در دنيا ممكن است
فردى معمولى خون يكى از اولياى الهى را بريزد در حالى كه آن ولى الهى در برزخ بر تمامى
عالميان حتى بر قاتل خود سلطنت دارد. سلطان برزخ ممكن است در دنيا مورد اذيت و آزار
باشد و از سوى بدخواهانى دنيامدار به حاشيه رانده شود اما او صاحب سرّ و مقام همت است.
اولياى
خدا طمع را از خود برداشتهاند و از سَر طمع به قرآن كريم رو نمىآورند. اولياى الهى
به تمامى دانشهاى قرآنى از جمله تفأل به ديدهى امانت مىنگرند.
امروزه
قرآن كريم بهخوبى براى مردم بيان نمىشود. البته بگذريم از اين كه كارشناسانى لايق
نيز براى آن نمىشناسيم. كارگزاران رسانههاى عمومى نيز آن را عاميانهوار تبليغ مىكنند.
شبكهى قرآن يا در پى آموزش تجويد است يا قرائتهاى مجلسى مىگذارد. ما نه به چنين
تجويدى اعتقادى داريم و نه به چنان قرائتهايى. صدا و سيماى ما از كارشناس انرژى هستهاى
كه فنآورى ساخت بمب هستهاى را در اختيار دارد و فردى يهودىتبار است به نيكى ياد
مىكند. وى هرچند از مخالفان صهيونيستهاست و صد مقاله در مورد بمب هستهاى نوشته و
جايزهى نوبل گرفته و از رشتهى تخصصى خود دست برداشته و به رشتهى تخصصى ديگرى رفته
است و در يك كلام آدم خوبى است، اما تبليغات اين سازمان از قرآن كريم به كيفيت تبليغ
از اين فرد هم نيست.
از
موانع مهم و عمدهى پيشرفت دين در عصر حاضر نبود نقشهى جامع تبليغ مدرن و كارآمد از
دين است. نقشهاى كه نه توسط ذهنهاى جامد و ارتجاعى و بسته طراحى شده باشد، بلكه نظريهپردازنى
جامع، قوى و آزادانديش با بهرهگيرى از نظريات كارشناسى تمامى سلايق و انديشمندان آن
را ترسيم نموده باشند.
امروزه
بايد گروهى تحقيقى باشند كه به صورت منسجم بر روى قرآن كريم تحقيق نمايند و كار آنان
اين باشد كه هرچه مىتوانند به قرآن كريم اشكال نمايند و براى اشكالهاى خود پاسخ مناسب
آن را بيابند تا اين اشكالها فردا از شبكهى اينترنت و ماهوارهها بر ذهنهاى جوانان
هجوم نياورد. بلكه جوانان اين اشكالها را پيش از آن، از زبان خود ما با پاسخ آن شنيده
باشند و دشمنى بدخواهان اين گونه در نطفه خنثى گردد و اعتقادات دينى مردم نيز دستخوش
تبليغات منفى آنان نگردد وگرنه فرهنگ دينى افراد جامعه به دست دشمنان نه يك قدم، بلكه
فرسنگها عقبتر نگاه داشته مىشود و بهراحتى آسيب مىبيند، در حالى كه مسلمانان با
تأثير از فرهنگ اسلامى خود بايد در همهى امور پيشرو و راهبر باشند؛ چرا كه «الإسلام
يعلو ولا يعلى عليه».
كتاب
حاضر گزيدهاى از آيات قرآن كريم است كه در هر دانشى گزارهاى علمى را بيان مىدارد.
اين كتاب را هرچند نمىتوان خلاصهاى از آيات قرآن كريم دانست اما مهمترين آيات آن
را با نكتههايى بديع كه در ديگر تفاسير ديده نمىشود با خود دارد. نگارنده دوست داشت
اين كتاب خلاصهاى از آيات قرآن كريم مىگرديد كه با حفظ جامعيت، تكرارى در آن نباشد
اما اشتغالات فراوان آن را به موجودى حاضر منحصر نمود. اين كار سبب مىشود مخاطبان
عام بهراحتى محتواى كاملى از آيات را در اختيار داشته باشند و بحثهاى طولانى كه پاسخهايى
دراز مىطلبد و ذهن و فكر را متشتت مىسازد و سدى در برابر هدايت وى مىگردد در آن
نيايد. نگارنده يادداشت مفاهيم و معارف صحيح به شيوهى كلمات قصار را در برههاى از
زمان پى گرفت ولى ترس از خلط اين كلمات با متون دينى مانع از ادامهى آن كار شد.
قرآن
كريم براى بشر آينده است كه خود را نشان مىدهد و براى آنان است كه سالارى مىكند و
امروزيان همانند گذشتگان آن را مهجور گذاشتهاند: «يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا
هَذَا الْقُرْآَنَ مَهْجُورا».
اميد
است خواننده در مطالعهى اين كتاب صبور و بردبار باشد و آن را به پايان ببرد تا اندكى
از دانشهاى نهفته در قرآن كريم را باز يابد. اميد است اين سفر روحانى در محضر قدسى
برخى از آيات قرآن كريم در كام خواننده بسيار شيرين و گوارا باشد.
|