درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی


يادنامه‏ى روحانيت

این نوشتار اصول دوازده‏گانه‏ى نظام بايسته‏ى روحانيان را یادآوری می کند و شامل موضوعات زیر است:

مهاجران راه خدا

شأن عالمان دينى

منشور عالمان رحمانى

نظام استادمحورى

طلبگى حرجى و غيرخشيتى

سامان‏دهى نظام مالى

علم توليدى و معلوم جامد

دانش‏هاى تجربى

دانش‏هاى پندارى

حفظ روحيه‏ى سادگى و صفا

نظم سازمان‏يافته‏ى تبليغى

فرزند هنر باش

بيش از هزار سال از زمان غيبت كبرا مى‏گذرد. دوره دوره‏ى آخر الزمان است. هزار سال است كه ناسوتيان از بركت حضور عمومى و علنى معصوم عليه‏السلام محروم مى‏باشند. هزار سال است كه كسى خطبه‏اى هدايت‏گر و راهنما نشنيده است. ابرهاى تيره‏ى غيبت همه جا را سخت در برگرفته است و معاندان حق و معنويت با در دست داشتن امكانات و قدرت مادى و با استفاده از سينماى سكس، عشق و خشونت، همه را به خاك و غوطه‏ورى در ماده فرا مى‏خوانند. علم‏هاى آخرالزمانى شرّ و حجاب اكبر گرديده است كه دل‏ها را سخت مى‏سازد و بر آن قفلى محكم مى‏نهد. كم‏تر كسى بر آن است تا عالمى را ببيند كه قرآن كريم در دست داشته باشد و چهره‏ى او ملكوتى از صفا را نشان دهد و بيننده را به ياد رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اندازد. آخرالزمان چند چهره شده است. يكى از انباشت سرمايه خفه مى‏شود و ديگرى از سرما و نداشتن سرپناهى براى گرماى خود. اينترنت و رسانه‏هاى عمومى اخبار و اطلاعات را به سرعت پخش مى‏نمايند. كسى نيست كه روزانه چند خبر تصادف، مرگ و مير، مصيبت، سيل، زلزله، آتش‏سوزى، رانش زمين، قتل‏هاى فجيع و مانند آن را نشنود. اضطراب، اذيت، پريشانى، تنيدگى و استرس، خوراك روازنه‏ى عموم افراد جامعه و سيستم‏هاى متنوع آموزشى تهاجمى شده است.

پيش از اين هر مؤمنى دست‏كم در هر روز يك جزء قرآن مى‏خواند و امروزيان اطلاعات فراوانى را از شبكه‏هاى ماهواره‏اى و اينترنت مى‏گيرند به گونه‏اى كه چنين مغزى ديگر نمى‏تواند حتى به صفحه‏اى از قرآن كريم نظر اندازد. يا نمازى بدون شك و درست بخواند. آدمى در عصر ارتباطات زندگى مى‏كند و اخبار ناراحت كننده هر روز بر روان و اعصاب او تأثير مى‏گذارد؛ گويى او در صحنه‏ى آسيب‏ها و جرايم حضور دارد و در كاسه‏ى او نيز هر روز مقدارى آسيب مى‏گذارند. در چنين فضايى كه هر چيزى از هر چيزى تأثير مى‏پذيرد، چگونه مى‏توان طلبه شد و به علمى مفيد دست يافت كه شر نزايد و نكبت نبارد.

طلبه در اين عصر بايد چگونه زيستى داشته باشد كه خداوند آن‏گونه كه شايسته‏ى خداوندى اوست با وى كند نه آن‏گونه كه وى شايسته‏ى آن است: «إلهي إفعل بي ما أنت أهله ولا تفعل بي ما أنا أهله». در عصر غيبت كه آسيب‏ها اشتراكى شده و فاضلاب كافران در مجارى مملكت مؤمنان ديده مى‏شود بايد چگونه زيست كه آسيبى نديد، نجس نگرديد و از آثار وضعى بدى‏هاى ديگران مصون ماند. امروزه آسيب‏ها چنان درهم تنيده است كه حادثه‏اى جزيى تمام مردم منطقه‏اى را عفونى مى‏سازد. روحانيت به عنوان متوليان امور دين در عصر غيبت چگونه زيست و چگونه تربيتى بايد داشته باشند كه آسيب‏پذير نگردند و بتوانند مردم جامعه را از آسيب‏ها در امان دارند و هدايت دينى و فكرى آنان را با شوق عهده‏دار گردند.

روحانيان نقش انبياى الهى را در عصر غيبت بر عهده دارند. آنان در چه نظام آموزشى و تربيتى مى‏توانند رشد يابند تا شايسته‏ى چنين موقعيت سنگينى گردند. انبياى الهى دانش‏آموخته‏ى دانشگاهى آسمانى بودند و علمى لدنى داشتند اما روحانيان بايد هم تحصيل نمايند و هم تحقيق تا قدرت اجتهاد و استنباط يابند. انبياى الهى دلى صافى و بى‏كينه داشتند. حضرت موسى سال‏ها شاگردى شعيب و چند روزى شاگردى خضر را مى‏نمايد. بايد هم انبياى الهى را شناخت و هم عالمان اين دوره را. عالمانى كه برخى از آنان برتر از انبياى بنى‏اسرائيل مى‏باشند. بايد هم آن انبيا را شناخت و هم اين عالمان را تا دانسته شود چرا اين عالمان برتر از آنان مى‏باشند.

البته حضرات چهارده معصوم عليهم‏السلام فرازمانى مى‏باشند و در هر زمانى حاضر گردند از همه برتر هستند، ولى معلوم نيست اگر مثل حضرت موسى، حضرت شعيب و ديگر انبياى بنى‏اسرائيل عليهم‏السلام با عالمان دينى اين امت در يك زمان جمع شوند، آنان برتر از اينان باشند؛ اين در حالى است كه آنان عصمت و علم لدنى و اعطايى داشتند اما عالمان اين امت عصمت ندارند و نيازمند تحقيق و كسب ملكه‏ى قدسى اجتهاد براى كارآمد شدن و به‏روز بودن مى‏باشند.

پيرمردى از ميرداماد و ميرفندرسكى مى‏گفت و توصيه مى‏نمود كنگره‏ى ميردامادشناسى برگزار شود. ميرداماد مى‏خواست يكسان‏سازى دين و فلسفه داشته باشد كه امكان آن نياز به بحث دارد، ولى نظام اجتهاد و استنباط با گذشته‏گرايى سازگار نيست؛ همان‏طور كه معصوم پنداشتن اين عالمان بزرگ با همه برترى كه بر برخى از انبياى معصوم دارند درست نيست. ما در اين كتاب مى‏خواهيم از نحوه‏ى تحصيل و نظام تربيتى طلاب دينى بگوييم تا آنان مسيرى باريك براى ورود به ديار قديسان آينده را در دست داشته باشند. قديسانى كه گذشتگانى مانند شيخ طوسى و شيخ مفيد را به خود ديده است. اما قديس شدن نيازمند نظامى تربيتى است و قاعده و اصول دارد كه اين كتاب برخى از آن را از ديدگاه قرآن كريم بيان مى‏دارد. حوزه‏هاى علمى با همه‏ى قداستى كه دارد بايد به اين بالندگى برسد كه ضعف‏ها و معايب نطام آموزشى خود را بشنود و طرح آن را از سر خيرخواهى بداند تا بتواند نظامى واقع‏گرا را ترسيم و ساماندهى كند و نه آن كه چنين كتاب‏هايى را بهانه‏اى براى خرده‏گيرى بپندارد.

نظام حوزه‏ها نبايد چنان از گذشتگان بگويند گويى آنان پيامبرانى معصوم بوده‏اند و كم‏ترين نقدى بر محتواى گزاره‏هاى نثرى و منظوم آنان وارد نيست. اگر نقدهايى در اين كتاب بر نظام آموزشى حوزه وارد مى‏آيد، نقصى بر قداست آن نيست، بلكه پذيرش اين معناست كه متوليان حوزه معصوم نمى‏باشند و در طراحى و اجراى نظام فعلى ممكن است دچار خلط‏ها، التقاط‏ها و اشتباهاتى ناشيانه شده باشند كه البته اشتباهاتى كوچك نمى‏باشد، ولى قصد طراحان آن خير بوده است.

آدمى نبايد براى چهار روز دنيا آتش‏بيار معركه‏ى اين و آن شود و يا دوستى و دشمنى شخصى با كسى داشته باشد؛ زيرا همه بندگان خدا هستند تا چه رسد نسبت به روحانيان شيعى كه قديسان روزگار مى‏باشند و اولياى الهى در ميان همينان نهفته و پنهان است.

بنده در ابتداى جوانى در مدرسه‏ى فيضيه تدريس داشتم و با آن كه ملبس نبودم، انگشت‏نما بودم. پيرمردى را مى‏ديدم كه روزها به من بسيار احترام مى‏كرد. احترامى بيش از حد. روزى ايشان را در يكى از خيابان‏ها ديدم. ايستاد و به من گفت: «مى‏دانى چرا اين‏قدر به شما احترام مى‏كنم؟ من شما و درس شما را خيلى دوست دارم. من همانند شما استعداد بسيارى داشتم و مى‏توانستم خوب درس بخوانم ولى نگذاشتند. در نوجوانى كاسه‏ى داغ‏تر از آش شدم و در حمايت يكى از بيوت به سمت مردم‏آزارى رفتم. برخى از عالمان را تحقير مى‏كردم، درس آن‏ها را بر هم مى‏زدم و آبروى آنان را با هتك حرمت مى‏بردم. امروزه نمازهايم بى‏رغبت است و اثرى از توبه نمى‏بينم. بسيار ظلم كرده و آبرو ريخته‏ام. حقوق عالمانى را ضايع كرده‏ام كه زنده نيستند و نمى‏توانم از آنان حلاليت و رضايت بگيرم. شب‏ها بسيار گريه مى‏كنم امّا دلم گواهى مى‏دهد كه فايده‏اى ندارد. كارهايم توبه‏بردار نيست! به خاطر بازى‏هاى سياسى و خطى از اولياى الهى هتك حيثيت كرده و به آنان افترا و تهمت زده‏ام و نفرين حق را براى خود خريده‏ام، به شما احترام مى‏كنم به ياد روزهاى نوجوانى كه تازه طلبه شده بودم و استعدادم نويد بزرگى مى‏داد.»

هم‏چنين نگارنده به ياد دارد سيدى آبرومند، نجيب، بافضل، خوش قيافه و صاحب كتاب از نجف به قم آمده بود. وى مدتى در حرم حضرت معصومه عليهاالسلام نماز مى‏خواند و عده‏اى فراوانى دور وى جمع مى‏شدند. يكى از بيت‏ها به هراس افتاده بود مبادا اين عالم نفوذى پيدا كند و به آن‏ها لطمه وارد شود. همان روزها آخوندى پيرمرد را ديدم كه عكس اين عالم بزرگوار را از ستون‏هاى مسجد اعظم پاره مى‏كرد. از ديدن اين صحنه بسيار منفعل و غمناك شدم. براى همين، قصد قربت كردم و به زيارت آن سيد بزرگوار رفتم؛ چرا كه گفتم اين آقا مستحق زيارت است. ايشان شرحى بر كفايه در چند جلد نوشته است. وى مى‏گفت من بيست و پنج سال روى اين كتاب زحمت كشيدم. اين شرح را بارها و بارها نوشتم و چرك‏نويس‏هاى آن را در شط فرات مى‏ريختم تا آب ببرد.

حوزه‏هاى علمى امروز ما به واقع گلستانى است و همه بهترين‏ها هستند اما ممكن است اشتباهات يا اختلاف سليقه‏هايى باشد. بايد گذاشت همه از دين خدا حمايت كنند و اين كه چه كسى اين كار را كند تفاوتى ندارد. همه‏ى اعضاى اين خانواده يك‏ديگر را دوست دارند. به‏ويژه طلاب علوم دينى كه ايتام آل نبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هستند و جا دارد فداى يك يك آنان شويم. طلاب حوزه‏ها بسيار باصفا و عزيز هستند كه بايد از خاك كفش آنان با خلوص نيت شفا طلبيد.ما هم به اساتيد گذشته‏ى خود احترام مى‏گذاريم و هم به صفاى طلبه‏هاى امروز غبطه مى‏خوريم و به آنان ارادت داريم.

 

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است