پيامرسانى دينى
این
کتاب به تبیین ويژگىهاى مبلغان و نحوهى ارتباطات دينى و پيامآورى مذهبى
می پردازد و شامل پیام های زیر است:
پيام
اول:
سه مؤلفهى پيامرسانى در قيام تبليغى حضرت موسى
عليهالسلام
پيام
دوم:
موسيقى و رسالت تبليغى رسانهى ملى
پيام
سوم:
نقش مؤثر هنر در تبليغ ماناى دين
پيام
چهارم:
آسيبشناسى طرح هجرت
پيام
پنجم:
مرز بازىگرى و طلبگى معنوى
در
طليعهى اين كتاب، بايد نخست نگاهى به فضاى پيامرسانى دينى انداخت. در اين عصر، جامعهى
مداحان نقش بسيار كارآمدى در پيامرسانى دينى دارند. نقشى كه به دليل نبود سيستم نظارتى
قانونمند اين جامعه را دچار آسيبهايى ساخته است؛ به گونهاى كه دين اسلام و تشيع
در حال حاضر همانطور كه مىتواند از ناحيهى اين جامعه حمايت شود، مىشود يكى از بدترين
ضربهها و آسيبها را از آن ببيند. اين سخن شايد براى برخى گران آيد اما چنين شده است
كه جامعه با وجود مداحان به علوم حوزويان احساس نياز ندارند و از معرفت دور افتادهاند
و تنها احساس و شور خود را با شنيدن چند شعر برانگيخته مىكنند و اشك يا خنده به پشتوانهى
معرفت و علم مستند نيست.
متأسفانه
حتى نظام اسلامى نيز به رونق كار مداحان دامن مىزند و متوجه اين آسيب و آفت آنها
نيست. البته نبايد انصاف را از دست داد كه منابر بعضى حوزويان نيز به جاى آنكه درسگفتار
باشد بسيار سطحى و ديگر حتى غير اقناعى شده است. مردم نيز ميان منبر چنين حوزويانى
و شعرخوانى يا مرثيهخوانى مداحان مقايسه مىكنند و طبيعى است كه از آن ارضاى احساسات
بر مىآيد اما خردورزى و عقلانيت در گفتههاى برخى منبريان نيست و معنويتى نيز از آن
نمىجوشد. برخى حوزويان، منبر را با سن تئاتر اشتباه گرفتهاند و به بازىگرى و معركهگيرى
بر روى منابر رو آوردهاند. سطح سواد و علم جامعه نيز بالا رفته و مردم بر ساحل درياى
اطلاعات و معلومات با استفاده از شبكهى جهانى اينترنت نشستهاند. عالمى كه نمىتواند
سخنى نو براى مردم داشته باشد و تفسيرى تازه از آيات يا برداشتى جديد و ظريف از روايات
داشته باشد و در يكى از دانشهاى اسلامى كه مورد نياز مردم باشد تخصص كافى داشته باشد
نبايد به منبر رود. هرچند اين نبايدها در زمانى كه طلبه با هزار و يك مشكل مادى دست
و پنجه نرم مىكند، سزا نيست، اما منابرِ تكرارى و كهنه به جاى از دست رفتن خانوادهى
طلبه، دين را آسيب مىرساند و روحيهى دينگريزى و حتى دينستيزى دست مىدهد. طلبه
به جاى آنكه از كتابى غيرمستند مانند منتهى الآمال، تاريخ بگويد، بايد فلسفهى تاريخ
و تحليل آن را بيان كند. شما اگر مدتى غذاى تكرارى مانند مرغ بخوريد، بعد از مدتى از
آن غذا زده مىشويد؛ مردم ما نيز هر ماه رمضان يا محرم از مبلغان دينى مطالبى را مىشنوند
كه گاه آن را دهها بار شنيدهاند. البته اگر كتابى نخوانده باشند و به سراغ سايتهاى
اسلامى با محتوايى تكرارى نرفته باشند و تلويزيون نديده باشند و به راديو گوش فرا نداده
باشند. نبايد غفلت كرد كه مداحى نيز خالى از آسيب نيست و آنان از همديگر نسخهبردارى
دارند و تكرار اشعار مداحان و حتى سبكهاى آنان نيز ملالآور شده و كمتر مداحى است
كه نوآورى داشته باشد و ابتلاى به تكرار مكررات فقط دامنگير حوزويان نيست و گويى هر
كسى كه به حوزهى دين وارد مىشود به اين بيمارى دچار است.
روحانيت
بايد بتواند نقش رهبرى خود براى مردم را حفظ نمايد و آن را ارتقا دهد وگرنه در درازمدت
با مشكلات بسيارى مواجه خواهد شد و دين از جايى كه نبايد، ضربه مىپذيرد و روحانيت
نيز تا نتواند در دلهاى مردم نفوذ كند و محبت آنان را به سوى خود جلب نمايد و آنان
به غذاى روح و دل خود ـ كه معرفت است ـ احساس نياز نكنند و با اشتياق براى فراگرفتن
معرفت به اينان روى نياورند، سِمَت رهبرى مردم را ندارد و صرف حكومت بر آنان بدون همراهى
دل ايشان، حكومتى ظاهرى و صورى است كه واقعيتى ندارد و با اظهار مخالفتى از هم فرو
خواهد پاشيد. قوام روحانيت به مغز متفكر و قدرت اجتهاد و نوآورى آن است. خدا رحمت كند
حضرت امام خمينى قدسسره را كه مهمترين عامل موفقيت ايشان به واسطهى همان صفاى معنوى
و طهارت دل و قدرت و توان علمى كه داشتند بود.
در
اين كتاب بر آن هستيم تا برخى بايستهها و آسيبهاى تبليغ دين را بيان داريم و شيوهى
پيامآورى مبلغان گرانقدر دين را به محك نقد و به عيار ارزش گزاريم تا بلكه تبليغ
دينى راه شايستهى خود را بيابد و دستكم كاستىهايى را كه از آن رنج مىبرد بشناسد.
البته اصول و قواعد تبليغ دين را در كتابى به نام «اصول و قواعد تبليغ دينى» آوردهايم
و در اينجا نيز برخى نكات آن را توضيح دادهايم و اين كتاب را مىتوان کامل کننده
ی آن دانست.
|