درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی > کتابخانه

پيش‏گفتار

سيره‏ى راه‏يافتگان به حقيقت و واصلان به حق همواره اين بوده است كه به تابعان خويش سفارش مى‏نموده‏اند كه سالك با ايمان براى رسيدن به حق، به دستگيرى استاد راهنما و ارشاد مربى توانا نياز دارد و اين امر، تنها با توفيق ربوبى و تأييد الهى تأمين مى‏شود. حضرت حق با عنايت ربانى و لطف ويژه‏ى خود، بنده‏ى مؤمن خويش را از داشتن چنين موهبتى بهره‏مند مى‏سازد.

حاجت به مربى الهى به‏گونه‏اى است كه در روايت آمده است: «هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكيم يُرْشِدُه؛(1) هر كس از داشتن مربى فرزانه‏اى بى‏بهره باشد، در ورطه‏ى نابودى قرار گرفته است».

مرشد كامل و پير مكمّل كسى است كه از تأييدات الهى برخوردار و از حكمت نظرى و عملى بهره‏اى فراوان برده و مؤدب به آداب شريعت بى‏پيرايه و خو كرده به اخلاق صمدانى و ثابت قدم در بهره‏گيرى از خرد


1ـ بحارالانوار، ج 75، ص 159.

صفحه ی 13)

*********

باشد كه اگر توفيقْ رفيق سالكى گردد و به چنين مربى شايسته‏اى با چنين زمينه‏هايى دست يابد، بايد همراهى و پيروى او را غنيمت شمرد و لحظه‏اى از آن غفلت ننمايد و كوتاهى نورزد.

همراهى حضرت موسى و خضر عليهماالسلام

ماجراى حضرت موسى و خضر عليهماالسلام كه در سوره‏ى كهف آمده،بهترين گواه درستى اين حقيقت است كه در اين‏جا تنها به اشاره و تحت سه فراز از آن ياد مى‏شود:

نخست. با اين‏كه حضرت موسى عليه‏السلام ، خود از پيامبران صاحب عزم بنى‏اسراييل و داراى يد بيضاست، هيچ‏گاه خود را از مربى الهى بى‏نياز نمى‏داند و از اين رو، هنگامى كه از سوى خداوند دستور يافت نزد كسى رود كه او را از دانش‏هايى كه موسى از آن بى‏بهره است بياموزد، از جان و دل پذيرفت و با اشتياق هرچه بيش‏تر، به دنبال نشانى‏هايى كه حق تعالى به او داده بود به راه افتاد تا جايى كه رو به همراه خود مى‏گويد: «لا أَبْرَحُ حَتّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَو أَمْضِىَ حُقبا؛(1) دست از طلب بر ندارم تا به «مجمع البحرين» برسم؛ هرچند قرن‏ها عمر در طلب بگذرانم».

دوم. حق تعالى، معلم الهى موسى عليه‏السلام را چنين معرفى مى‏كند: «فَوَجَدا عَبْدا مِنْ عِبادِنا آتَيناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْما(2)؛ در آن‏جا بنده‏اى از بندگان ما را يافتند كه به وى از نزد خود رحمت و دانشى داده بوديم».


1ـ كهف / 60.

2ـ كهف / 65.

صفحه ی 14)

*********

آيه‏ى شريفه، به دو ويژگى مهم معلم الهى اشاره دارد: يكى بندگى او كه همان مقام فنا و بقاى حقانى است، و دو ديگر اين كه حضرت خضر، عالمى ربانى است كه علوم او لدنى مى‏باشد؛ نه از پيش خود يا ديگرى چيزى دارد و نه علم او مانند اختراعات و بدعت‏هاى نفسانى است و نه از مقوله‏ى پيرايه‏ها و بيراهه‏هاى شيطانى مى‏باشد؛ چنان‏كه حضرت موسى بن جعفر عليه‏السلام فرموده‏اند: «وَ لا عِلْمَ إلاّ مِنْ عالِمَ ربّاني(1)؛ علوم الهى جز از عالم ربانى به دست نمى‏آيد».

سوم. از بيان حضرت موسى عليه‏السلام كه به مربى الهى خود؛ حضرت خضر عليه‏السلام مى‏فرمايد: «قالَ موسى: هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ ممّا عُلِّمْتَ رُشْدا(2)؛ موسى به او گفت: آيا اگر من از شما پيروى نمايم و خدمت شماكنم، از علم لدنى خود براى رشد و شكوفايى‏ام به من خواهيد آموخت؟» و نيز از اين بيان كه مى‏فرمايد: «قالَ سَتَجِدني إنْ شاءَ اللّه‏ صابرا، وَلا أَعصى لَكَ أَمْرا(3)؛ موسى گفت: به‏خواست خدا مرا بردبار خواهى يافت و هرگز در هيچ كارى با تو سر ناسازگارى نخواهم داشت»، استفاده مى‏شود كه مخالفت نكردن، پيروى و همراهى با عالم ربانى از مهم‏ترين شرط‏ها و لوازم سلوك است و از اين كه جناب خضر عليه‏السلام خطاب به موسى مى‏فرمايد: «قالَ فَأِنِ اتَّبَعْتَني فلا تسأَلني عَنْ شَيء حتّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرا(4)؛ پس اگر پيرو من شدى، از هر كارى كه انجام مى‏دهم پرسش مكن تا هنگامى كه من،


1ـ تحف‏العقول، ص387.

2ـ كهف / 66.

3ـ كهف / 69.

4ـ كهف / 70.

صفحه ی 15)

*********

خود تو را از راز آن آگاه سازم»، به دست مى‏آيد كه اطاعت و پيروى از عالم ربانى و معلم الهى و همچنين صبر و استقامت سالك، مطابق حكمت و مصلحت والاى الهى است كه رونده‏ى راه حق، از آن ناگزير است؛ زيرا اولياى الهى، فانى در حق و داراى مقام بندگى هستند و كارهاى آنان هيچ‏گاه بدون اذن الهى صورت نمى‏پذيرد.

پاسخ به عهدشكنى موسى

در اين‏جا پرسشى پيش مى‏آيد و آن اين است كه حضرت موسى عليه‏السلام با جناب خضر عليه‏السلام پيمان بسته بود كه تا پايان راه از او پيروى كند: «وَلا أَعْصى أَمْرا»(1) و در برابر او هرگز نافرمانى نداشته باشد، پس چرا بر خلاف عهد و پيمان و قولى كه داده بود رفتار نمود، با اين كه وفاى به عهد در شريعت حضرت موسى عليه‏السلام واجب بود، گذشته از اين كه پيامبران الهى بايد از هرگونه خطا و لغزش به‏دور و از عصمت ويژه‏ى الهى برخوردار باشند؛ در حالى كه حضرت موسى عليه‏السلام در هر سه مرحله كه جناب خضر عليه‏السلام را همراهى كرد، به خطا و لغزش دچار گرديد؟

پاسخ اين پرسش به اختصار اين است كه حضرت موسى ـ عَلى نَبيّنا و آلِهِ وَ عَلَيهِ السَّلام ـ از پيامبران بزرگ و صاحب عزم الهى مى‏باشد و صاحب شريعت و داراى مقام عصمت است و چنان فانى در اطاعت و بندگى حضرت حق است كه نمى‏تواند شاهد ديدن رفتارى خلاف ظواهر


1ـ كهف / 69.

صفحه ی 16)

*********

شريعتى كه مأمور ابلاغ آن است باشد؛ به‏ويژه كه مخالفت با «ما أنزل اللّه‏» از مردى الهى، مانند خضر عليه‏السلام انجام گيرد كه حضرت حق، دستور آموزش موسى عليه‏السلام و رساندن دانش‏ها و حقايق ربوبى را به او واگذار نموده است. از اين رو، اعتراض موسى عليه‏السلام از روى اطاعت و بندگى خدا صورت گرفته است و هيچ‏گونه منافاتى با شريعت و عصمت او ندارد؛ چرا كه سوراخ نمودن كشتى ديگران كه خطرات جانى و مالى انسان‏هاى به ظاهر بى‏گناه را نيز در پى دارد و نيز آدم‏كشى و كار بدون مزد و پاداش، آن هم براى مردمى كه حرمت ميهمان را پاس نمى‏دارند و آن‏ها را با حال گرسنگى از خود رانده‏اند كارى است بسيار ناپسند كه با هيچ ملاك شرعى و عقلى و فطرت سليم انسانى سازگار و توجيه‏بردار نيست و موسى عليه‏السلام نمى‏تواند از چنين شخصى در اين موارد اطاعت و پيروى نمايد و اصولاً هر راهرو راستينى بايد اين‏گونه باشد؛ از اين رو رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «إيّاكَ وَ أَنْ تَشتم مسلما، أَو تُطيعَ آثِما(1)؛ بپرهيز از اين‏كه مسلمانى را دشنام دهى يا از گنه‏كارى پيروى نمايى.» حضرت على بن موسى الرضا عليه‏السلام مى‏فرمايد: «مَنْ أَطاعَ مَخلوقا في غَيْرِ طاعَةِ اللّه‏ جَلَّ وَ عَزَّ فَقَدْ كَفَرَ، وَاتَّخذَ إِلها مِنْ دونِ اللّه‏ِ(2)؛ هر كه جز در طاعت خداى عزوجل از آفريده‏اى فرمان‏بردارى نمايد، همانا كافر شده و معبودى جز خداى يگانه برگرفته است.» به گفته‏ى مولوى:

 اى بسا ابليس آدم رو كه هست

 پس به هر دستى نشايد داد دست

 


1ـ تحف العقول، ص26.

2ـ تحف‏العقول، ص420.

صفحه ی 17)

*********

و يا حافظ گويد:

 نقد صوفى نه همه صافى و بى‏غش باشد

 اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد

انسان سالك در همه‏ى شؤون معنوى، اجتماعى و سياسى خود بايد به اين اصل پايبند باشد؛ چنان‏كه حضرت سجاد عليه‏السلام در فرازى از دعاى مكارم‏الاخلاق به آن توجّه نموده و در مقام دعا مى‏فرمايند: «وَفِّقْني لِطاعَةِ مَنْ سَدَّدني وَ مُتابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَني؛ خدايا، مرا به پيروى و دنباله‏روى كسى كه راهنمايى و تأييدم مى‏كند موفق بدار».

بر اين پايه، اطاعت و متابعت كامل و پيروى بدون قيد و شرط از هر كس لازم نيست؛ چنان‏چه آيه‏ى شريفه‏ى: «أَطيعوا اللّه‏َ وَ أَطيعُوا الرسولَ وَ أولىِ الأمْرِ مِنْكُم»(1) نيز بيانگر همين معناست؛ چرا كه «اللّه‏» در بر دارنده‏ى همه‏ى صفات كمال و «رسول» مَظهر أتمّ و اكمل آن صفات است؛ از اين رو «أولى الأمر منكم» نمى‏تواند امرى بيگانه، ناخوانا، ناموزون و ناهماهنگ با دو مورد ديگر آيه؛ يعنى «اللّه‏» و «الرسول» باشد و بايد به عنوان جانشين و خليفه‏ى آن دو، از كسى اطاعت و پيروى نمود كه كمال همخوانى و سازگارى با وى را داشته باشد و مظهر و آينه‏ى تمام‏نماى اللّه‏ و رسول باشد كه اين معنا جز در امامان معصوم عليهم‏السلام شيعه ممكن نيست. البته در ماجراى حضرت موسى و خضر بايد توجه داشت كه موسى عليه‏السلام


1ـ از خداوند اطاعت نماييد و از رسول او و همچنين از صاحبان امر خود پيروى كنيد. نساء / 59.

صفحه ی 18)

*********

هرچند صاحب شريعت بوده است، مخالفت وى به سبب عمل به وظيفه‏ى شرعى خويش بود و از طرفى حضرت خضر نيز صاحب سرّ مى‏باشد و به حكم باطن عمل مى‏نمود و تابع شريعت موسى نبود و هيچ يك از دو پيامبر بزرگ الهى به خطا نبودند؛ هرچند همراهى آنان با هم بيش از اين مقدار ممكن نبود.

همچنين خاطرنشان مى‏گردد پيروى غير حق و اطاعت از باطل؛ هرچند درست نمى‏باشد، مريد سالك در مقام تشخيص آن نيست و نبايد هر ناملايمى را نپذيرد كه اين نيز شرط سالك مؤمن نيست و بايد در جهت نفى و اثبات و تشخيص حق و باطل از حق مدد گيرد.

ملاك پيروى

سخن ديگر آن كه ملاك پيروى از فرستاده‏ى خدا آن است كه او بنده‏ى مخلص و فرمان‏بردار و پيرو حق است؛ از اين‏رو، پيروى از وى، پيروى از حق شمرده شده است؛ چنان‏كه امام هادى عليه‏السلام مى‏فرمايد: «وَمَنْ أَطاعَ اللّه‏ يُطاع(1)؛ كسى كه از خداى تعالى پيروى نمايد، فرمان او اطاعت مى‏شود»؛ پس بايد «أولى الأمر» كسى باشد كه او نيز به پيروى از فرستاده‏ى خدا، بنده‏ى فرمان‏بردار و پيرو دستورهاى پروردگار باشد تا معناى «أولى الأمر» در او نمايان شود.

با اين گفتار، ماجراى موسى و خضر مى‏تواند بهترين سرمشق پيوند


1ـ تحف‏العقول، ص482.

صفحه ی 19)

*********

معنوى ميان استاد و شاگرد باشد. هنگامى كه جناب خضر، موسى عليه‏السلام را متوجه وظيفه و عهد و قرار خود مى‏كند، موسى عليه‏السلام نيز متوجه‏ى وظيفه‏ى الهى خود مى‏شود كه بايد با خضر همراهى نمايد تا به حقايق ربوبى عالم دست يابد و با كمال درستى و راستى عذرخواهى مى‏نمايد. از بيانات جناب خضر عليه‏السلام هنگامى كه مصلحت كرده‏هاى خود را بازگو مى‏كند و سپس مى‏فرمايد: «وَ ما فَعَلْتُهُ مِنْ أَمري؛ اين كارها را از پيش خود انجام ندادم، بلكه همه به اذن خدا بوده است»، در مى‏يابيم كه مربى الهى بايد همه‏ى كارهايش بر پايه‏ى خرد، مصلحت الهى و در راه بندگى باشد و نبايد كارى از روى هواى نفس از او سر زند.

حضور حاضر و غايب

نوشتار حاضر شرحى است اندك از ماجرايى بزرگ كه حال عظيم اساتيد و چهره‏هايى كه هر يك به نوعى در نگارنده تأثيرگذار بوده‏اند را بيان مى‏دارد. بزرگانى كه در دوره‏ى نخستين عمر از كودكى تا جوانى به خود ديده و از هر يك به فراخور مقام آنان و حال خود بهره‏اى برده‏ام. هر يك از آن سروران از خصوصيات ممتازى برخوردار بوده‏اند، و تأثيرگذارى برخى از آنان بر اين حقير، ويژه بوده است.

زمان بهره‏گيرى از اين بزرگان متفاوت بوده است و از سنين نونهالى تا بيش‏ترين سال‏هاى جوانى‏ام را در بر مى‏گيرد؛ همچنين مدت زمان آن در محضر هر يك از اساتيد نيز مختلف مى‏باشد؛ اگرچه پيش آمده است كه

صفحه ی 20)

*********

بعضى افراد در كم‏ترين فرصت، نقش‏هاى بلند، ماندگار و گويايى در من به يادگار نهاده‏اند.

در اين دوران، هرگز در انتخاب و درك محضر شايسته‏ى استاد، اهمال و غفلت به خود راه نداده و در نزد افراد ضعيف و ناتوان زانوى شاگردى به زمين نزده‏ام و برخى از كسانى را كه به نوعى در خدمتشان بوده و از آن‏ها درس گرفته‏ام به عنوان استاد خويش به حساب نمى‏آورم و تنها به كسانى عنوان استادى مى‏دهم كه در من به نوعى مؤثر بوده‏اند و از خود نقش‏هاى برجسته‏اى را در من به يادگار گذاشته‏اند. اساتيدى كه ديده‏ام، همه يكنواخت و همگون نبوده و مى‏توان آنان را به مقتضاى حرفه، سليقه، موقعيت وجودى، منش و اعتقاد در رده‏هاى گوناگونى قرار داد؛ هرچند در همه‏ى آن‏ها از مؤمن عارف و مجتهد و عالم گرفته تا كافر و فاسق و زن و مرد، تنها يك حقيقت گويا فريادگر بود كه خاطرات هر يك در من تازگى و طراوت خاصى را ايجاد مى‏كند و نمودهاى آنان مرا تازه نگه مى‏دارد.

با آن كه هر يك به نوعى سخن آغاز مى‏كردند، در نهايت از همه‏ى آن‏ها تنها يك سخن را مى‏شنيدم و از همه‏ى آنان بلندايى گويا از پاكى و درستى و نمودهايى از صفا و جوان‏مردى را در خود ديده‏ام و براى همه‏ى آن‏ها آرزوى آمرزش و بلندى مرتبت دارم.

فراوانى و گوناگونى اساتيد؛ اگرچه تأثيرهاى متفاوتى را در من زنده كرده است، تمامى آن از جانب حق بوده و تنها توفيقات الهى و لطف و اشارت حق درك محضر يكايك آنان را نصيبم كرده و كم‏ترين زمينه‏اى را

صفحه ی 21)

*********

از خود در درك حضورشان مؤثر نديده‏ام.

اندكى از آنان را با نام و عنوان ويژه‏ى خود مطرح مى‏سازم يا به نوعى از زواياى بيان براى دسته‏اى ظاهر مى‏گردد و شرح حال فراوانى از آن‏ها را بدون نام و عنوان بيان خواهم ساخت؛ چرا كه صراحت سخن را بيش از اين روا نمى‏دانم و پنهان داشتن نام آن‏ها مشكلى در جهت فهم معنا به دنبال نمى‏آورد.

لازم است يادآورى شود اين كه در معرفى بعضى از آن‏ها سخن از «كافر» و «فاسق» به ميان مى‏آيد، به خاطر موقعيت وجودى و نوع كار و حرفه‏ى عملى آنان است؛ در حالى كه هر يك از اين حضرات صفا و كمالى ويژه در من ايجاد كرده و به من درس‏هايى داده‏اند كه محدودى از آن‏ها را كم‏تر در محضر مؤمن يا عارف يا سالك وارسته‏اى ديده‏ام.

آن كه برايم كفر را تجسّم مى‏بخشيد، چنان مرا با توحيد آشنا مى‏ساخت و ايمان را در من تازه مى‏كرد كه گويى رخى از چهره‏ى حقيقت حق است. آن كه برايم چرخ و چين چنگ را باز مى‏گفت و ترنم آه و سوز نوا را فرياد مى‏داد، امواجى از صفا و عروجى عاشقانه را در من نقش مى‏زد و جلوه‏هايى را در من ايجاد مى‏نمود كه از نسيم خوش آن هنوز هم سرمستم؛ با آن كه نمى‏توان حضور آنان را بدون كاستى دانست، شوق و علاقه‏ام به آن‏ها هرگز مرا به كاستى‏هاى آنان مشغول نمى‏داشت و با آن كه غافل از آن نبودم، راحت از كاستى‏هاى آنان مى‏گذشتم؛ هرچند دسته‏اى از آن‏ها از چنان بزرگى برخوردار بودند كه شوق وصل آنان مرا

صفحه ی 22)

*********

طوفان‏وار به تلاش وا مى‏داشت و عده‏اى از آنان را بحق از اولياى خدا و مردان بزرگ و انديشمندان توانا ديده‏ام. البته افراد بسيارى در طول عمر مى‏توانند در آدمى مؤثر باشند؛ بى‏آن كه استاد رسمى مسجد و مدرسه شناخته شوند يا در سن و سواد از شاگرد خود كم‏تر باشند كه به هر يك به اجمال اشاره‏اى خواهد رفت.

وآخر دعوانا أن الحمدللّه‏ رب العالمين.

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2013 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است