شناسنامه کتاب:سرشناسه: نکونام، محمد رضا، 1327 /عنوان و پدید آور: پیشوایان راستین اسلام؛ رویکردی تحلیلی به تاریخ امامان معصوم علیهم السلام به ویژه حادثه ی سقیفه و قیام عاشورا، محمد رضا نکونام/مشخصات نشر: قم ، ظهور شفق،1385./مشخصات ظاهری: 152 ص./شابک:978_964_2807_01_7/یادداشت: فیپا/یادداشت: کتاب نامه به صورت زیر نویس/عنوان دیگر: رویکردی تحلیلی به تاریخ امامان معصوم علیهم السلام به ویژه حادثه ی سقیفه و قیام عاشورا/موضوع: چهارده معصوم علیهم السلام __سرگذشت نامه/موضوع: سقیفه ی بنی ساعده./موضوع:عاشورا/رده بندی کنگره:89 پ 8 ن BP/36//رده بندی دیویی:297/95/شماره کتاب شناسی ملی37177:_85م |
پيشگفتار
الحمدللّه رب العالمين،
والصلوة والسلام على محمّد وآله الطاهرين، واللعن الدائم على أعدائهم أجمعين.
جامعهى بشرى در راه تحقّق
آرمانهاى بلند الهى و حيات كامل انسانى، گذشته از انديشه، عقل و اصول درونى،
نيازمند مربيان الهى است. پروردگار منّان در طول قرنهاى متمادى، پيامبرانى كه هر
يك داراى اوصيايى بودهاند از ميان بشر برگزيده است؛ ولى از آنجا كه ديوسيرتان
شيّاد بدون آن كه صلاحيت و لياقتى براى پيشوايى داشته باشند، در ميان جوامع انسانى
با خدعه و فريب داعيهى رهبرى داشته و با سوء استفاده از سادگى و كوتاهفكرى مردم،
هميشه مانع راه حق و رهبران حقيقى بوده و بر سر اين كار به هر گونه فريب و خيانت و
پستى تن داده و شرف انسانى را طعمهى مقاصد خود ساختهاند.
اين افراد داراى شخصيتهاى
كاذب بوده و در راه تحقق اميال نفسانى خود به هر شرارت و جنايتى دست زده و از هيچ
زشتى دريغ نداشتهاند.
در مقابل، رهبران راستين و
ارشادگران الهى هرگز به زشتى ـ هرچند
صفحه ی 9
*********
اندك
ـ تن در ندادهاند؛ بلكه از ضعف فكرى مردم در رنج بوده و در رفع آن به قدر توان
كوشيدهاند. اينان داراى سجاياى اخلاقى ممتازى بوده و هيچگاه خود را درگير هواى
نفس و اميال نفسانى نكرده و در راه حق و تحقق نيكىها هميشه ثابت قدم و استوار
بودهاند. در هر حال، از ابتداى عمر بشر، همواره اين دو نوع رهبرى وجود داشته و در
تمام سطوح جامعه اين ماجرا جريان داشته است.
شومى و فساد ديوسيرتان
زشتخو هميشه خوبان را درگير غم و اندوه كرده است. «افٍّ للدّنيا سلّط اللّه فيها
عدوّه على وليّه» و بر اين بدسيرتان پست و دنياخواه كه هميشه خوبان، درگير نيرنگ و
هوسرانى آنان بودهاند و راه گريزى از آن نبوده است. شرارت اين گروه زشت سيرت علت
انزواى حق و ركود حقيقت بوده است و همواره زندگى را بر بشر ناخوشايند و دشوار
ساخته است. اكنون انسانهاى متعهد بايد براى از ميان بردن اين مانع بكوشند و مقام
رهبرى را در جوامع انسانى از اين گونه مفاسد شوم دور نگه دارند تا جايى كه زبان
دنيا و قانون بشرى اين بيان امام صادق عليهالسلام گردد: « من دعا النّاس إلى نفسه
و فيهم من هو أعلم منه فهو مبتدع ضالّ»؛ كسى بايد رهبرى جامعه را به عهده گيرد كه
شايستهترين فرد باشد نه اين كه تنها شايسته باشد. آن هنگام است كه ديگر مشكلات
طبيعى و تحميلى از چهرهى دنيا زدوده مىشود و زندگى بشرى سير طبيعى خود را خواهد
يافت.
آنچه اكنون براى همگان
روشن و مشهود است اين است كه امروزه رهبرى دنيا بناى واژگونى دارد و ادعا كنندگان
رهبرى از ابتدا از زشتترين موجودات دو پا بوده و اگر گاهى نيز فرد شايستهاى امر
رهبرى
صفحه ی 10
*********
را
در دست گرفته است، چنان او را درگير حوادث نمودهاند كه از پا درآمده و يا فرصت
مناسب خود را پايان يافته ديده است. در اين زمينه، شواهد تاريخى بسيارى ـ چه پيش
از اسلام و چه پس از آن ـ وجود دارد كه نيازمند بيان نيست.
براى بررسى سمت رهبرى در
جوامع، ناگزير بايد حوادث تاريخ را از نظر گذراند. حوادث تاريخ بشرى را به دو بخش
مىتوان تقسيم نمود:
بخش اول ـ از زمان رسالت
پيامبران گذشته تا ظهور دين مقدس اسلام؛
بخش دوم ـ از صدر اسلام
تاكنون.
پس از آدم عليهالسلام تا
خاتم صلىاللهعليهوآله و از خاتم تا دوران ائمّهى هدى عليهمالسلام و امام
زمان ( عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) و غيبت و ظهور، بناى مستقلّى لازم دارد و در
مقابل خلافت و امامت بايد داعيهداران اين امر را بهخوبى مطرح نمود و اختلافات،
شكل طبيعى خود را باز يابد تا معلوم گردد كه سرلوحهى تمام مفاسد، خلفاى سوء
بودهاند و آنها سبب تحقق چهرههاى پليد بنىاميه و بنىعباس مىباشند و مفاسد
شاهانهى شاهانى كه بعد از آنها حكم گرديدند، همگى آثار و ثمرات اين گروهها بوده
است.
در اين كتاب بهطور خلاصه و
به روش تحليل سياسى و تاريخى به اين موضوع پرداخته مىشود و تبيين مىگردد كه
چگونه بايد تمام مفاسد را ناشى از آن افراد دانست و آنگاه راه نجات انسان و اسلام
را تنها در گرو رهايى از اين مفاسد بر خواهيم شمرد. دنيا و جوامع انسانى بايد
دريابد كه انسان و اسلام روزى از همهى مفاسد شوم كنونى نجات مىيابد كه
صفحه ی 11
*********
رهبرى
انسان و جهان بر عهدهى «معصوم» باشد و ديگر راهها و شيوهها بهطور صريح محكوم و
مطرود است.
همگان بايد به اين امر وقوف
يابند كه راهى براى رهايى جز راه على عليهالسلام و قانونى براى ادارهى صحيح دنيا،
جز قانون على عليهالسلام وجود ندارد. اسلام نيز چيزى جز بيان على عليهالسلام
نيست و هر كس اسلام را جز على عليهالسلام بداند، بويى از اسلام به مشامش نرسيده
است؛ زيرا دين و آموزههاى الهى و قرآن مجيد، طرح عصمتى دارد و مجرى آن بايد معصوم
باشد و در ظرف نزول و زمان غيبت، دستكم عادل باشد و افراد آلوده، فاسد، فاسق و
فاجر نمىتوانند حامى، مجرى و حافظ منافع دين و امت باشند.
حال پرسش اساسى اين است كه
اگر اسلام منجى بشر و تنها دستورالعمل و آييننامهى مناسب براى ادارهى بشريّت
است، اسلام چيست و در كجا و كدام آيينه تبلور مىيابد؟ اسلام را در پيام و مرام
كدام كتاب و مكتب جستوجو كنيم و در چهره و كلام چه كسانى بيابيم؟ در پاسخ بايد
گفت: مجموعهى اسلام را مىتوان در دو ركن اساسى خلاصه نمود؛ بدين سان كه اين دو
را هرگز نبايد از هم گسيخته ديد و هر دو را چهرهى واحدى از يك حقيقت دانست. اين
چهرهى مجسّم را به ترتيب جاىگاه ارزشى مىتوان در سيماى قرآن كريم، پيامبر اكرم
صلىاللهعليهوآله ، على عليهالسلام و ائمّهى معصومين عليهمالسلام يافت و هر
يك زاويهى مشخص و رأس مخروطى را براى اسلام ناب و بىپيرايه تشكيل مىدهند.
هر طرح، شكل و نوع و يا هر
فرد و دسته و گروهى كه خود را در دو اصل قرآن كريم و عترت معصومين بهخوبى و
بهطور خوانا باز يابد،
صفحه ی 12
*********
اسلام
حقيقى را يافته است وگرنه بايد خود را در خارج از اسلام جستوجو نمايد و بيابد.
قرآن مجيد و شخص رسول اللّه صلىاللهعليهوآله بيان اسلام است و ميزان، على
عليهالسلام است. على عليهالسلام است كه فصل الخطاب و صراط مستقيم و قسيم جنّت و
نار و ملاك شناخت كفر و ايمان است.
در محضر قرآن كريم يا رسول
اللّه بودن، صحابى پيامبر و يا حافظ قرآن بودن، فضل است ولى ملاك و برهان ثابت،
على عليهالسلام است. با على بودن، خود به تنهايى ملاك است و صحابى على
عليهالسلام بودن كارگشاى اثبات تلاش و صداقت است؛ چرا كه رسول اللّه
صلىاللهعليهوآله بيان است و على عليهالسلام ميزان، و زمان آن حضرت هنگامهى
كوران و بحبوحهى امتحان است و طرح آن را على عليهالسلام بيان مىدارد كه نفس
رسول اللّه صلىاللهعليهوآله و شخص قرآن كريم است و نوشتار حاضر در پى اثبات
اين مدعاست.
وآخر دعوانا أن الحمد للّه
ربّ العالمين
صفحه ی 13
*********