درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی>پرسش و پاسخ



۱۱

پرسش:چگونه می توان میان عشق به حق تعالی و خوف از آن حضرت جمع نمود؟

پاسخ: آدمی باید برای وصول کامل و سعادت ابدی، جمال و جلال حق تعالی را با هم در خود به تماشا گذارد و عشق به حق تعالی را با خوف به حضرتش در خود جای دهد. باید در حالی که آدمی حق را معشوق خود می بیند، خود را از غضب و عذاب الهی دور نبیند و عشق و حب به حق، موجب بی‌خوفی از خدای تعالی نگردد. کسی که عاشق حق تعالی است، او را می پرستد و با او به عشق و مستی می پردازد و خود را در محضر حق تعالی سرمست می بیند. چنین کسی هرگز نباید کبریایی، جبروت، غضب، فتنه و اضلال حق تعالی را نادیده انگارد و خود را از آن دور بداند که اگر چنین باشد، گناه و معصیت را گناه و معصیت نمی پندارد و گرفتار و آلودهٔ پلیدی ها و زشتی‌ها می‌گردد. اگر عاشقی چنین وجود داشته باشد، ناقص است و حریم حق تعالی را نشناخته است و باید با عذاب الهی و غضب حق تعالی در دنیا یا آخرت تربیت شود. اگر آدمی، صفات حق تعالی را در خود باز شناسد، عاشق است و چنان‌چه صفات جلال را در خود بیابد، مطیع می گردد و کرداری درست خواهد داشت. خوف حق تعالی موجب قوت ارادهٔ سالک می‌گردد و بی‌خوفی موجب گمراهی او می‌باشد. آن‌که حق تعالی را دوست ندارد، بی‌جمال است و آن‌که خوف به دل ندارد بی‌جلال می باشد. دوستی و خوف از حق تعالی تنها به ذکر و بیان نیست و آثار حضور و خوف باید در بنده ظاهر گردد.


۱۲

پرسش:آیاظلم کردن در حق بندگان خدا می تواند نشانه این باشد که فرد ظالم با خداوند هم مشکل دارد؟

پاسخ: بر اساس آیهٔ شریفهٔ «وَإِنْ یرِیدُوا خِیانَتَک فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ» می توان گفت کسی که به دیگری خیانت می کند یا ظلمی در رابطه با او مرتکب می‌شود و به هر روی، دست به گناهی می‌آلاید که در آن به مردم آسیب می رسد، به حتم پیش از آن، چنین گناهی را در حق خداوند مرتکب شده است. این اصل یک قاعدهٔ کلی است. اگر کسی به همنشین خود دروغ بگوید، به‌طور یقین پیش از آن به خدا دروغ گفته است. اگر کسی مال دیگری را به زور و به حرام بخورد، پیش از آن، چنین حرامی را از خدا خورده است. برخی پیش از نطفه به خدا دروغ گفته‌اند و «قَالُوا بَلَی» که گفته‌اند به دروغ بوده است. بسیاری در دنیا دروغ می گویند و عده‌ای در قیامت نیز به خدا دروغ خواهند گفت؛ در حالی که قیامت به سند و بینه نیاز دارد و تمامی مسایل آن محسوس است و عمل هر فردی تعین و تجسم پیدا می‌کند. کسی که در درون خود با خدای خویش بد است نمی تواند به مردم هم خوبی نماید. آیهٔ شریفه «الَّذِینَ آَمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ، أُولَئِک لَهُمُ الاْءَمْنُ، وَهُمْ مُهْتَدُونَ» می‌فرماید کسی که ایمان خود را به ظلم نیالاید ایمنی دارد: «وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ لَهُمُ الاْءَمْنُ». به تعبیر دیگر عارض طبیعی ظلم براندازی باطنی است؛ به‌طوری که هیچ دولت و حاکم ظالمی ماندگاری ندارد و دولت مستعجل است. ظالم نخست اعتقاد خویش را از دست می‌دهد و باطن وی به هم می ریزد و سپس شکوه ظاهری او به نابودی کشیده می‌شود. باطن ظالم همانند ریشهٔ درختی است که شروع به پوسیدن می کند؛ به‌طوری که با وزش کم‌ترین بادی از پای درمی‌آید. کسی که ظلم نداشته باشد برای دیگران امنیت می‌آورد. کسی که امنیت دارد به استقلال می رسد. کسی که استقلال دارد و احساس امنیت می کند، آزادی دارد. استقلال و آزادی میوهٔ درخت تناور امنیت است. امنیتی که با پرهیز از ظلم و ستم به زیردستان حاصل می‌شود. حاکمی که ظالم باشد امنیت اجتماعی را از شهروندان خود می گیرد. هدایت جایی اتفاق می‌افتد که امنیت وجود دارد، چون امنیت است که استقلال و آزادی می‌آورد. کسی که امنیت دارد به‌حتم فردی قوی است؛ زیرا امنیت با ضعف سازگاری ندارد. آیهٔ شریفه پس از یادکرد از امنیت، از هدایت می گوید: «وَهُمْ مُهْتَدُونَ». هدایت در جامعه‌ای محقق می‌شود که امنیت داشته باشد. جامعه‌ای که ستم و بی‌عدالتی در آن نباشد. البته این دین و ایمان درست و بی‌پیرایه است که امنیت می‌آورد.


۱۳

پرسش: مراد از آیهٔ شریف«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»در رجوع و بازگشت انسان به حق تعالی چیست؟

پاسخ: خدای تعالی داده های خود را پس نمی گیرد. هر چه از حق جدا شود دوباره به جای نخست باز نمی گردد؛ چون همانند جادهٔ یک طرفه است. ما از صلب پدر و رحم مادر آمدیم؛ ولی دوباره به آن سو بر نمی‌گردیم. به دنیا آمدیم، کودک بودیم و هنگام رفتن، پیر می‌شویم؛ بنابراین، آیهٔ شریفهٔ: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» را باید درست معنا نمود. همه از سوی خدا آمده‌ایم و به سوی او می‌رویم؛ ولی این رفتن به سوی بالا راهی دیگر بوده، هرچند همه حق است. ما از احدیت حق تعالی به واحدیت و از واحدیت تا به ظهور در آمدیم و در این دنیا هستیم و زمانی نیز که از این‌جا می‌رویم، به برزخ و قیامت می‌رویم؛ نه به ذات احدیت و واحدیت.


۱۴

پرسش: روش برخورد حق تعالی با دنیاطلبان چگونه است؟

پاسخ: خداوند با اهل دنیا درگیر نمی شود. خداوند برای همه آخرت را می‌خواهد، اما اهل دنیا تنها دنیا را طلب می کنند و این‌جاست که خداوند کوتاه می‌آید و دنیا را به او می‌دهد و هرچه می گوید این چیز کوچک را برای خود نخواهید، چیز بزرگ‌تر برایتان دارم! گوش فرا نمی‌دهند و راه خود را می روند. خدا نیز آنان را رها می کند و هرچه می خواهند به آن‌ها می‌دهد و با این کار درگیری تمام می شود. اهل دنیا در آخرت نیز با خدا درگیر نیستند و تنها چوب انتخاب ضعیف و نامرغوب خود را می خورند؛ زیرا چیزی انتخاب کرده‌اند که زود پوسیده می شود و از بین می‌رود و لباسی برگزیده‌اند که کهنه می‌گردد و کفشی برداشته‌اند که وصله‌دار بوده و هزاران نفر از آن استفاده کرده بودند و همسری انتخاب کرده‌اند که به درد کسی نمی‌خورده و برای ناکسان بوده است


۱۵

پرسش: آیا خداوند تمامی بندگان خویش را از خود راضی می کند ؟

پاسخ: مومنان از حق تعالی رضا هستند. مؤمنان چنان عاشق حق می شوند که هر فرمانی از جانب او رسد را با جان و دل پذیرا می‌شوند و آن را به اجرا می گذارند. آنان به قدری در این مسیر تلاش می کنند که حق از ایشان راضی گردد. این عده تمام هستی، امکانات، دل و قلب خود را در اختیار حق می گذارند و خداوند نیز در برابر، آن‌قدر به آن‌ها می دهد تا راضی گردند؛ از امکانات مادی گرفته تا معنوی و حتی قلب خود را به این عده می دهد تا آنان از حق راضی شوند و آیهٔ شریفهٔ: «رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ» محقق گردد. کفار نیز در این عالم به قدری از حق امکانات می گیرند تا از او راضی شوند. بهترین لوازم دنیایی در دست آنان است؛ اگرچه باز همهٔ عالم را در می نوردند و مردم را استعمار می کنند تا راضی شوند؛ ولی آن‌گاه که از حق راضی شدند، خداوند نیز در آخرت آن‌ها را آن قدر عذاب می کند تا راضی شوند؛ اما رضایت حق پس از رضایت تمام انسان ها و حتی موجودات است. اگر گیاهی را به ناحق چیده باشند، خداوند حق آن گیاه را نیز ادا می کند و شخص را خواهد چید و درد چیده شدن را به او می چشاند. البته، جدایی او از این عالم، چیده شدن اوست.


۱۶

پرسش: ایمان به مجردات چه ضرورتی دارد و آیا دلیل بر اثبات آن وجود دارد؟

پاسخ: در جستارهای توحیدی، تنها امری که آغازگر تمامی بحث هاست و اثبات آن لازم و ضرور است، اصل تجرد و فرامادی است. در مباحث توحیدی نخستین دلیل باید بر اثبات این امر آورده شود که ورای عالم ماده عالمی تجردی وجود دارد. باید توجه داشت برهان بر اصل تجرد که در درون تجرد خوابیده است، پیش از برهان بر نمونه‌های تجرد هم چون علم می باشد. آسان ترین دلیل بر اثبات تجرد، اثبات اطلاق با کمک اثبات تقیید است. ماده که مورد پذیرش همگان؛ حتی کافران است، در تنگنا و مقید است و خود ماده بدون اثبات اطلاق وجود ماده قابل اثبات نیست؛ چرا که انکار مطلق انکار مقید است؛ زیرا مطلق چیزی جز بروز و نمود اطلاق و خمیر مایهٔ تقیید نیست. ماده چیزی است که بزرگی، رنگ، شکل، مزه و عوارض دیگر را با ویژگی ها و دگرگونی های خود می تواند داشته باشد؛ در حالی که فرامادی به دور از تمامی این امور است؛ زیرا تمامی این ویژگی‌ها از حالت های تقیید است. بر این اساس باید گفت گسترهٔ واقعیت فراتر از مقید است و مطلق، وجود مقسمی تمامی هستی است که علت بروز و نمود تمامی آن چه مقید است نیز می باشد و با آن‌که دلیل بر همه چیز است، همراه همگان است و بدون وجود مطلق، مقیدی به دست نمی آید. به هر روی، یکی از اساسی‌ترین بحث‌هایی که هر انسانی باید آن را برای خود حل نماید و به سعادت و شقاوت او نیز ارتباط تام و کلی دارد این است که آیا فراتر از ماده، حقیقتی وجود دارد یا ورای ماده خبری نیست و هرچه هست در همین مادهٔ موجود و نشانه‌های آن محدود است؟ آیا چیزی به نام غیب وجود دارد و آیا موجوداتی غیبی نیز داریم یا هرچه هست، همین است که به چشم می‌آید و امور دیگر، گفته‌ها و بافته‌های ذهن و خیال‌پردازی‌های افراد پریشان است که با یقین و جزم یا به دروغ، خود و دیگران را به بازی گرفته‌اند. برخی تنها هستی موجود را می‌پذیرند و امر مجردی را ورای ماده قائل نیستند. انکارگرایان امور مجرد یا در دره‌های دودلی و شک فرو می‌غلطتند یا در جاده‌های پیچیده و در هم تنیدهٔ ظن و گمان سرگردان مانده‌اند، نه از انکار راحتی یافته و نه توان اثبات چیزی را دارند. آنان نه توان انکار عملی را دارند و نه برهان و دلیلی بر ادعای خود یافته‌اند. دستاورد آنان تنها انکار و سپس سرگردانی و سقوط است. راه اثبات و طریق حق‌گویی اگرچه پر منفعت است و برای مؤمن، آرامش و آگاهی و بصیرت به ارمغان می‌آورد و او را از جهل‌گرایی و شک و خیال بیرون می‌آورد و گام او را در وادی منطق می‌نهد، مهم‌تر این که او را از تنهایی و پوچی هویت خارج کرده و خود را منحصر و محدود به ماده نمی‌داند و ورای این ظاهر، بی‌نهایتی را پی می‌گیرد. اما مشکلی که سد راه اثبات گرایان امور تجردی است یکی اثبات این مدعاست و دیگری باور به این امر و رؤیت و شهود آن است که ما در طی گوهرهای آینده به آن می‌پردازیم.


۱۷

پرسش: بهترین کلام برای اظهار دوستی با خدای مهربان چیست؟

پاسخ: خدا را می توان آرام و آهسته و بی صدا و دور از همه صدا زد و به او گفت: «یا سلام، سلام علیک»، و از او آرامش گرفت و این بالاترین کلمهٔ محبت برای اظهار دوستی با این دوست صمیمی است


۱۸

پرسش:آیا خلقت متفاوت بندگان با عدالت حق تعالی سازگار است؟

پاسخ: حق تعالی به تمامی بندگان خود با دیدهٔ مهر و انصاف نگریسته و کسی را از کمال مطلوب خود باز نداشته است. به هر کس و هر چیز، آن چه سزاوار حق و زندگی وی بوده عطا فرموده است. هر کس اگر به خود با دیدهٔ دقت بنگرد، کمبودی ندارد و آن چه را که لازمهٔ کمال و سعادتش می باشد، داراست. چنین نیست که فردی زیاده و فردی کم داشته باشد. اگر کسی صفت و کمال بسیار خوب، عالی، محبوب و خوشی دارد، باید بداند در کنارش عدمی افتاده که اگر از آن باخبر گردد، مغموم می شود و اگر نقصی در خود احساس می کند، باید بداند در مقابل آن، صفت و کمالی دارد که دیگران ندارند. پس مهم آن است که افراد توانایی های خود را شناسایی کنند و نواقص خود را مهار سازند و همیشه در این فکر نباشند که چه ندارند؛ بلکه باید همواره در این اندیشه به سر برند که با موجودی خود می توانند کمال مطلوب خویش را فراهم سازند. آن کس که زیباست یا علم دارد یا هزاران صفت برجستهٔ دیگر که هر کسی دست کم یکی از آن را داراست، نباید غفلت کند؛ چرا که اشخاصی که فاقد این کمالات هستند، کمالاتی دارند که او و مانند او ندارند. کسانی که نواقصی دارند، کورند یا نازیبا، بیمار، ناتوان یا دور از بسیاری از کمالات عمومی، باید در خود جست و جو نمایند و پنهانی های کمال خود را دریابند و گمان نداشته باشند که به طور کلی دارای نقصند و کمال مطلوبی ندارند، همان طور که اهل کمال نباید باور کنند با وجود کمالی که دارند در باطن بی نقص و عیب هستند. ممکن است ناقصی گوهری داشته باشد و واجد کمالی نقصی بزرگ را در خود دارا باشد. حق تعالی هر فردی را به قدر لازم و به حد توان واجد و فاقد ساخته است تا با دارایی و امکانات خویش خود را به فعلیت کمال برساند، بی آن که زیاده یا کمی در کار بوده باشد و ظلم و اجحافی نسبت به فردی رخ دهد.


۱۹

پرسش: حقیقت وحدت حق تعالی را تبیین نمایید.

پاسخ: وحدت حق تعالی یک حقیقت است و نسبیت ندارد. حق تعالی تعددناپذیر و بدون کثرت می باشد. برداشت های مختلف از تمامی امور گوناگون، خود دلیل بر وجود حقیقتی ثابت در تمامی زمینه هاست. فراوانی اندیشه و عقاید گوناگون و برداشت های متفاوت، همگی حکایت از وجود سلیقه های متفاوت و پیرایه های فکری و عملی می کند. حق تعالی نمی شود کثیر باشد و کثرت در حق، دلیل بر بی حقی، نادرستی و باطل گرایی می باشد. بریده های اندیشه و عمل اهل باطل و معاندان توحید، به تمامی از نسبیت دم می زنند و خود را با باطل سرگرم می سازند، بدون آن که تلاشی جهت حق یابی را به خود راه دهند و ستیز با باطل را شعار خود برگزینند و برخلاف اهداف بلند انبیای الهی که انگیزهٔ تمامی آن ها در حرکت توحید و وحدت حق است و برای اثبات و تحقق این امر راه بر هر باطلی می بندند و موجودی خویش را بر سر این راه می نهند. هرچند در عالم اندیشه و عمل نمی شود به جای واحدی رسید و ممکن نیست همهٔ افراد بشر یک گونه فکر کنند و به جای واحدی برسند، این تعدد افکار و کثرت سلیقه نمی تواند دلیل بر کثرت حق باشد و تنها کثرت افکار و سلیقه ها را می رساند. البته، بسیاری از این کثرت ها معلول پیرایه ها، جهل ها و نادانی هاست و تعصب به بسیاری از این تفاوت ها دامن می زند. وحدت حق و نبود کثرت در توحید، هرچند بسیار ارزنده، آدم ساز و نهایت آفرین است، وصول به آن چندان آسان نیست و باید برای وصول به آن کوشش و تکاپوی فراوان داشت. همین امر سبب اهمال اهل باطل گردیده است که به نسبیت دل بسته اند. آنان چون حق یابی را مشکل و وصول به حقایق عوالم هستی را چندان آسان نیافته اند و چون این راه بذل جان و فکر لازم دارد، این عافیت طلبان کثرت گرا می شوند و نسبیت را شعار خود می سازند و می گویند هر عقیده ای محترم است و هر گفته ای نوعی حق است، بدون آن که سبب و اساسی برای آن وجود داشته باشد


۲٠

پرسش: با توجه به اینکه حق تعالی علت تمامی پدیده هاست، کردار بد انسان چگونه قابل توجیه است؟

پاسخ: کردار حق تعالی مُشاعی است. کردار و رفتار و افکار انسان نیز مشاعی است و تمامی پدیده های هستی با فعل و انفعالاتی که دارند به گونه ای با هم در ارتباط هستند. کرده و رفتاری که از انسان سر می زند یا آن را از اجداد خود به ارث برده یا از آنان تعلیم دیده و یا کوچه، بازار، همسایه، محل زندگی، آب و هوا و طبیعت خشک یا مرطوب و سرد یا گرم در خلق و خوی او اثر داشته است و خود را در فعل آدمی نشان می دهد. به طور نمونه، شخصی به دلایل و عوامل متعدد دزدی می کند؛ گاهی اوقات پدر، مادر، دوست یا اقتصاد جامعه یا کم و زیاد شدن درآمد و خرج زندگی باعث بروز این فعل از او می شود؛ از این روی محاکمهٔ دزد در جامعه بدون جست وجو و بررسی عوامل دزدی و حل و فصل آن عوامل، اثربخش نیست و باعث کم شدن دزدی و ریشه کن شدن و مهار این فساد نمی شود. هم چنین دربارهٔ اعتیاد و هر عامل فساد دیگر نیز این سخن جاری است. حق تعالی نیز در این فسادها دخالت به معنای اعطای قدرت دارد. قدرت را خدای تعالی به همگان داده است. از آن سو نیز در امور خیر، هم فاعل حق تعالی است و هم شخصی که آن را ظاهر می سازد. مُشاعی بودن تمامی کردار و امور، چیدمانی بسیار دقیق دارد که اندازه و پارامترهای آن باید رعایت شود و باید مهم بودن و غیر مهم بودن مسایل نیز لحاظ گردد. هم چنین نباید برای رشد بشر به یک پارامتر و حساب بسنده کرد. اگر انسان به دلایل یک مسأله در تأثیرگزاری ها حصر توجه کند و آن تأثیر سبب غفلت او از تأثیرهای دیگر شود، آن شخص انسان غافلی است. برای نمونه، در رحم، عوامل زیادی در رشد نطفه تأثیر دارد که حق تعالی در ابتدای این عوامل قرار دارد. هم چنین حق تعالی در رتبه ای دیگر با فرشتگان مؤثر است و فرشگان نیز بدون واسطه مؤثر می باشند و باز حق تعالی در رتبه ای دیگر با فرشتگان و با ناسوت و فرشتگان نیز در رتبه ای با واسطهٔ ناسوت در کار هستند و ناسوت هم بی واسطه، در رشد این نطفه تأثیر می کند که به آن تأثیر ناسوتی می گویند. اگر مادر سیب بخورد، فرزندش این چنین می شود، اگر کندر بخورد، آن گونه می شود. آب و هوا و زیست محیط و نیز اخلاق مرد نیز در جنین مؤثر است. اگر کسی این اثرها را فقط از ماده یا فقط از فرشتگان بداند و ماده و خدا را انکار کند، باز مشرک و جاهل است و اگر آن را از خدا بداند و فرشتگان و دنیا را بی اثر بداند، جاهل است و دنیا و خدای تعالی را درک نکرده است. خدایی می گوید؛ ولی به کار او علم ندارد و این جهل به ضرر اوست و باعث رکود جامعه می گردد


صفحات:صفحه قبلصفحه بعد

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2013 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است