۲۱ |
پرسش:باور به شخصی بودن نیروهای ماورایی چه تاثیری در سلوک عرفانی دارد؟
پاسخ:
سلوک با باور به وجود نیروهای فرامادی و ماورایی و شخصیبودن آن ها انگیزه می گیرد و آرمان و هدف می یابد. اشخاصی که می توان به زیارت آن ها رفت. رسیدن و وصول به ذات بهجت انگیز خداوند نیز چون یک شخص است و نه مفهومی کلی قابل تحقق است؛ آن گونه که در فلسفه می گویند. منطق مفهوم خداوند را کلی اما منحصر در فرد می داند. مفهوم کلی زیارت بر نمی دارد و رؤیت چهرهٔ او ممکن نیست و عرفان خداوند را یک شخص می داند که می توان به مشاهدهٔ آن زیبای دل آرام رفت. خدا را باید در بیرون از ذهن ملاقات نمود. خدایی که مؤثر است و در بیرون از ذهن، وجودی فراگیر دارد. خدایی که ذهنی و علمی است تفلسف و تکاپوی تصویرگرایانهٔ ترسیم گری ناتوان است که خداوند را نحیف می نماید و فربهی را از او می گیرد. چنین خدایی همانند جهنم برخی از فلسفیان است که آن را چیزی غیر از حرمان نفسانی نمی انگارند. احساس هایی که از فقدان و نبود چیزی زخم بر دلِ ریش ریش نادار می کشد، جهنمی است که هر استعدادی را می سوزاند در حالی که جهنم به تعبیر قرآن کریم: «النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» است. جهنم فلسفی در فضای ناسوتی پیرامون ما تجربه پذیر است و نیازی به مادهٔ ماندگار آخرت ندارد. خدای فلسفی نیز چنین شمایلی دارد و نمیتوان در خارج از ذهن به سراغ آن رفت و با او هم چون موسی به گفت و شنید نشست و رؤیت او را از حق تعالی خواست. باید باور داشت خدایی در بیرون هست که می توان با او سخن گفت و با او عاشقانه هم کلام شد و بارها و بارها خطاب به او عرض داشت: «إِیاک». کسی که بتواند مشکل توحید خود را حل نماید و آن را به باور خویش برساند و به آن ایمان آورد، در زمینهٔ دیگر معارف مشکلی ندارد. کسی که نماز خود را نه برای تلقین و تسکین نفس می گزارد بلکه در پی آن است خلوتی به دست آورد تا با خداوند به مناجات و راز و نیاز و نجوا بنشیند و او را نه از سر طمع به بهشت و نه از ترس جهنم کرنش کند، بلکه بندگی او وجودی باشد که از عبادت عاشقانه برتر است؛ چنان که مولا امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «إنّی وجدتک أهلاً للعبادة».
|